رويه ناصواب برخي حقوقيها
تبليغ منفي، دستكاري قيمت و جوسازي بعد از فروش سهم
به هر ترتيب مديران اين حقوقيها در حالي كه ميبينند تحليل و استدلال آنها نميتواند ديگران را به پيروي از اقدامات بعضاً غلط آنها قانع نمايد جوسازي را پيشه خود ميسازند كه اين خود البته جاي سؤال و پيگيري از سوي سازمان و شركت بورس را دارد.
در كشور ما متأسفانه به دليل ناآگاهي برخي حسابخواهان و ناظران كه البته ناشي از نوع تعامل مديران و ادعاهاي غيرواقعي برخي مديران نيز هست، انتظار دارند كه همواره مديران زيرمجموعه بهينهترين و خاصترين عملكردها را از خود نشان دهند. البته گاهي نيز مديران براي ارائه ادعاهاي خاص و بيش از معمول عملكردهايي از خود ارائه ميدهند كه در تضاد با فعاليت سالم و منصفانه اقتصادي است. اي بسا در برخي از اين موارد، منافع شخصي آميخته شده با منافع حقوقي و شركتي در اين عملكردهاي ناصواب دخيل باشند.
موضوع سخن وعاملي كه باعث نوشتن اين سطور شد عملكرد برخي حقوقيها در ايجاد جو ناسالم در يك نماد بعد از فروش سهام خود در آن نماد ميباشد. بارها ديده شده است كه در حالي كه يك حقوقي بعد از كسب سود مناسب و قابل توجه يا بعضاً قابل قبول در يك سهم، به جاي اينكه به فكر استفاده بهينه از سود حاصل شده باشد در فكر منفي كردن سهمي هستند كه فروختهاند. اين كار را هم به روشهاي مختلفي انجام ميدهند.
از جمله كارهاي اينان بعد از فروش يك سهم اين است كه شروع به تماس گرفتن با افرادي در بازار مينمايند كه فلان نماد نميارزد و بايد آن را فروخت. بعضاً نيز قبل از فروش سهام و باز كردن بلوك سهم براي فروش يكباره به ديگران زنگ ميزنند كه ما مثلاً امروز قصد فروش داريم و شما دستور خريد را از سيستم خارج نماييد.
ديگر اقدامي كه اينان در نحوه فروش انجام ميدهند اين است كه به جاي فروش يكباره سهام خود جهت خروج از آن فروش را به تدريج انجام ميدهند تا بازار را نيز با خود همراه كنند. مثلاً در حالي كه در يك نماد 10 ميليون صف خريد براي سهم وجود دارد و اين حقوقي خاص 7 ميليون سهم براي فروش دارد كاري ميكند كه صف خريد به 6 ميليون كاهش يابد!! آنگاه به جاي فروش يك باره آن 6 ميليون سهم، شروع به فروش آرام آرام بلوكهاي 50 هزارتايي ميكند تا صف باز هم كاهش يابد. مديران اين حقوقيها به واقع به نوعي به عدم فروش بهينه سهام متعلق به خود هم بايد متهم گردند. مثلا در حالي كه ميتوانند كل 7 ميليون سهم خود را مثلا در قيمت 500 تومان بفروشند با كاري كه انجام ميدهند بخشي از آن را مجبور ميشوند مثلاً در قيمت 480 تومان بفروشند فقط براي اينكه بعداً ادعا نمايند كه ما در اوج از قيمت خارج شديم و بعد از فروش ما قيمت پايين آمد.
اقدام نادرست ديگري كه اينان انجام ميدهند اين است كه بخشي از سهام خود را براي فرداي فروش اصلي باقي ميگذارند تا رو به پايين به اصطلاح رنج (Range) كشيده و فرداي سهم را با منفي مواجه ساخته و آن را صف فروش سازند كه اين كار يك اقدام شايد مذبوحانه باشد.
به هر ترتيب مديران اين حقوقيها در حالي كه ميبينند تحليل و استدلال آنها نميتواند ديگران را به پيروي از اقدامات بعضاً غلط آنها قانع نمايد جوسازي را پيشه خود ميسازند كه اين خود البته جاي سؤال و پيگيري از سوي سازمان و شركت بورس را دارد.
به نظر ميرسد اين جوسازي و رنج كشيدن براي صف فروش و نوع خاص فروش را بتوان اقددام انفعالي برخي حقوقيها را بتوان به نوعي مصداق دستكاري در قيمت و البته يك اقدام آماتوري غيرحرفهاي دانست كه مناسب است مديران برخي حقوقيهاي بزرگ جايگاه خود را درك كرده و به جاي اين اقدامات مناسب شأن دلالان و سهامداران جزء به تحليل بهتر سهام خود پرداخته و نگاهي استراتژيكتر را پيشه خود سازند.