اين تصوير همچين هم بد نيستش...

در خيلي از چند فروم فارسي ديگر هم , همين عكس باقي مونده...
فكر كنم اون جور برداشت از اين عكس مربوط به زمان هاي خيلي دور ميشه.... مثل فيلم :
ص م د خوشبخت ميشود كه وقتي از شهر برميگرده ده , يه همچين عكسي مياره براي پدر خواستگار ليلا يعني عين ا.. باقرزاده!
حالا اگه فكر كنيد بريم مملكت غربت... يكي هم پيدا بشه كه باهامون خيلي حال كنه و

بگه! اون وقت ما كه نميتونيم بگيريم بزنيمش كه.... ! شايد بد نباشه با اين چيزا هم آشنا بشيم...
پ.ن: لابد از حامد زياد تشكر ميكنند كه ناراضيه...

حامد جان شما به خودتون نگيريد لطفا"
پ.ن" : يه فايده ي تشكر اين است كه ميزان اهميت آن پست براي خود و ديگران مشخص ميشود... !!!!