December 24th, 2010, 15:36 | #121 |
Senior Member
|
3
دلار در یک روز تا 1200 تومان بالا رفت و (در اون بازه زمانی من از نزدیک شاهد عکسالعمل مردم و معاملاتی که روی دلار انجام می شد بودم) طی چند روز حجم بالایی از دلار توسط مردم خریداری شد و این ماجرا چند هفته ادامه پیدا کرد و کمکم محدودیت های بانک مرکزی بیشتر شد و قیمت پایین و پاین تر اومد. قیمت انقدر پایین موند که بخش زیادی از دلارهای فروخته شده در قیمت بالاتر در قیمت های پایین تر فروخته می شد.چون مردم به امید افزایش قیمت دلار اقدام به خرید کرده بودند . و حتی پیک موتوری تا کارگر و دیگر اقشار ضعیف جامعه در بین خریداران دیده می شد.و حالا که شاهد کاهش روز به روز دلار بودند اقدام به فروش بودند صف خرید به صف فروش تبدیل شد.نتیجه این کار برای دولت : جم بالایی دلار در قیمت بالا فروخت و احتمالا بخشی از نقدینگی مورد نیاز برای پرداخت یارانه ها رو تامین کرد و تقریبا 2 ماه بعد دلار های فروخته شده را در قیمت پاین تر خرید و طرح هدفمندی یارانه ها اجرا شد و یکی از ملزومات ادامه این طرح واقعی شدن نرخ ارز است.و این طور تصور می شه که حالا زمان افزایش قیمت ارز فرا رسیده است. پی ن : قیمت دلار ازاد در بازار ارز تهران تا دو هفته پیش برای مدت بیشتر از یک ماه حول 1060 بود و از دو هفته پیش تا امروز به 1069 تومان رسیده |
December 24th, 2010, 15:37 | #122 |
Senior Member
تاريخ عضويت: Mar 2007
محل سكونت: F.K
ارسالها: 944
تشکر: 3,036
تشکر از ايشان: 3,935 بار در 946 پست
|
0
روزنامهی دنیای اقتصاد در تاریخ ۶ مهرماه، مطلبی تحت عنوان «نرخ ارز» در ستون «نگاه از زاویهای متفاوت» به چاپ رساند. در این نوشته، نویسندهی محترم، هدف خود را ارائهی «تحلیلی متفاوت از آنچه در اغلب نشریات کشور» در مورد «مسألهی چالشآفرین» نرخ ارز بیان میشود، دانسته است. با مطالعهی این مطلب، احساس کردم که به عنوان یک دانشآموختهی رشتهی اقتصاد، موظّف به نقد محتویات آن هستم. گمان میکنم جامعهی کارشناسان اقتصادی کشور باید حسّاسیت بیشتری نسبت به مطالبی که تحت عنوان تحلیل کارشناسی منتشر میشوند داشته باشد. به بیان دیگر، حرمت امامزاده را باید متولّی نگه دارد! نقد من، بر دو پایهی «صحّت بیان» و «علم اقتصاد» استوار خواهد بود و فرازهایی که دربارهی آنها اظهار نظر میکنم را عیناً از متن اصلی منتقل خواهم کرد. ۱. «آنچه شاید بارها خواندهایم این است که وقتی نرخدلار نسبت به قیمت ریال ارزانتر تعیین شود ...» به این جمله، اشکال بیانی وارد است. در مورد ارزانی یا گرانی «نرخ دلار» نسبت به ریال میتوان صحبت کرد، نه «قیمت ریال». زیرا اولاً، قیمت یک کالا، نشان دهندهی ارزش بازاری واحد کالا است که با واحد پول سنجیده میشود و در ادبیات اقتصادی، استفاده از اصطلاح «قیمت» (price) در بیان ارزش نسبی واحد پول کشورها مرسوم نیست و به جای آن از عبارت «نرخ مبادله» (Exchange Rate) استفاده میشود. ثانیاً، در مورد گرانی یا ارزانی «نرخ (مبادلهی) دلار نسبت به ریال»، یا حتّی، «قیمت دلار نسبت به ریال» میتوان صحبت نمود، امّا، «نرخ دلار نسبت به قیمت ریال» از نظر منطقی غلط و نامفهوم است. اشکالاتی از این دست در این متن موجود است. من به ذکر این نمونه بسنده میکنم و در ادامه، به نقد نوشتار از منظر علم اقتصاد خواهم پرداخت. ۲. «چنانچه کشور ایران دارای نرخ تورم سالانه 10درصدی و ایالات متحده نرخ تورم 2درصدی سالانه را تجربه نمایند، آنگاه دلار ایالات متحده در برابر ریال ایران به میزان 8درصد در سال افزایش خواهد یافت. به زبان سادهتر در صورتی که تورم یک کشوری نسبت به کشور دیگر بیشتر باشد، الزاما بایستی ارزش پول ملی کشوری که تورم بیشتری دارد کاهش يابد.» نویسندهی محترم، جملاتی را در توضیح نظریهی «برابری قدرت خرید» (Purchase Power Parity) بیان نمودهاند و این نظریه را در قالب دو گزارهای که در بالا عیناً منتقل شده است، خلاصه کردهاند. امّا، آیا این توضیح درست است و نظریهی برابری قدرت خرید چنین ادّعایی دارد؟ پاسخ منفی است. در زمینه، نکات زیر قابل توجه است: الف) PPP یک تئوری دربارهی «تعادل بلندمدّت» در بازار ارز است و ادّعا میکند نرخ ارزی که قدرت خرید متوسط پول در دو اقتصاد مورد مقایسه را برابر نکند، معرّف وضعیت تعادل بلندمدت نیست و نیروهای بازار، به تدریج بازار ارز را به وضعیت «برابری قدرت خرید» بازخواهند گرداند. امّا، نرخی که در بازار آزاد ارز به دست آمده است نیز یک نرخ تعادلی کوتاهمدّت است که در اثر عواملی که در مدل بسیار سادهی PPP دیده نشده است (مانند نرخ بهرهی نسبی در دو اقتصاد، یا اخباری که از وضعیت حال و آیندهی اقتصاد به بازار میرسد)، شکل گرفته است. از آنجایی که در نوشتهی مورد نظر، به عنصر کلیدی «افق بلندمدت» در تئوری PPP اشاره نشده است، بنابراین، این گزارهها بیان ناقصی از این تئوری هستند. ب) دو نسخه برای بیان تئوری PPP وجود دارد: نسخهی مطلق (absolute version) و نسخهی نسبی (relativeversion). در نسخهی مطلق، با در نظر گرفتن سطح قیمتها در دو اقتصاد در یک زمان خاص، بررسی میکنند که چه نرخ ارزی PPP را برقرار خواهد کرد و نرخ بازاری ارز در آن برههی زمانی، چهقدر با نرخ ارز PPP فاصله دارد. کاربرد این محاسبه (که مهمترین کاربرد نظریهی PPP در اقتصاد نیز هست) در به دست آوردن برآوردی واقعی از سطح رفاه جوامع است. اگر بخواهیم درآمد سرانهی کشورهای مختلف را با هم مقایسه کنیم، لازم است که اعداد درآمد سرانه را به یک واحد پول تبدیل نماییم (در محاسبات بینالمللی از دلار امریکا به عنوان واحد پول مبنا استفاده میشود)؛ امّا، اگر برای یک کشور خاص، نرخ مبادلهی دلار در بازار ارز و نرخ ارز PPP با هم برابر نباشند، نرخ بازاری ارز برآورد صحیحی از رفاه نسبی مردم در دو کشور مورد مقایسه را به دست نخواهد داد. به طور مثال، بنابر برآورد IMF، درآمد سرانهی اسمی ایرانیان در سال ۲۰۰۹، معادل ۴۴۵۹ دلار امریکا بوده است، در حالی که همین مرجع، درآمد سرانهی تعدیل شده ایرانیان بر اساس PPP در سال ۲۰۰۹ را ۱۰۹۳۹ دلار امریکا اعلام کرده است. بنابراین، نه تنها ارزش بازاری ریال در برابر دلار فراتر از مقدار واقعی خود (over-valued) نیست، بلکه طبق محاسبهی IMF، ۴۱٪ پایینتر از ارزش واقعی (under-valued) نیز هست. ابن پدیده، تنها به ایران اختصاص ندارد. با مشاهدهی نرخ ارز PPP محاسبه شده برای کشورهای مختلف، در مییابیم که بین سطح درآمد سرانهی کشورها و نرخ ارز PPP رابطهی مستقیمی وجود دارد. در کشورهایی که سطوح پایینتری از درآمد سرانه را دارند، سطح قیمت بسیاری از کالاها و خدمات محلّی پایینتر است. این موضوع باعث پایینتر تمام شدن هزینهی تهیهی سبد کالاهای مبنا در کشورهایی خواهد شد که سطح درآمد سرانهی پایینتری دارند و اثر خود را در تفاوت نرخ ارز بازاری و نرخ ارز حقیقی میگذارد. یک مثال برای درک شهودی این پدیده، تفاوت نرخ خدماتی مانند کرایهی تاکسی، سلمانی، رستوران، و سایر خدمات محلّی در شمال و جنوب تهران، و بین شهرهای بزرگ و کوچک است. در سطوح بینالملی، این پدیده دلیل اصلی وجود تفاوت بین نرخ ارز حقیقی و اسمی است. امّا، در مدل سادهي تئوری برابری قدرت خرید، این موضوع دیده نشده است. با این تفاصیل، آیا هیچ انسان اقتصادخواندهای هست که بر اساس این مشاهده، پیشنهاد افزایش ارزش پول ملّی را مطرح کند؟ (البته، با کمال تأسف، افرادی یافت میشوند که از روی جهل یا تجاهل، چنین پیشنهادی را طرح میکنند، که بحث پیرامون آنها، خارج از موضوع این نوشتار است.) ج) در نسخهی نسبی تئوری PPP، تغییرات شاخص قیمت و نرخ ارز در دو اقتصاد مورد مقایسه، طی یک دورهی زمانی مطالعه میشود. بر این اساس، در صورتی که در این دورهی زمانی، تغییرات نرخ ارز به اندازهی تفاوت تغییرات شاخص قیمت در دو اقتصاد نباشد، نرخ ارز حقیقی یا همان نرخ ارز PPP، در این بازهی زمانی به طور نسبی تغییر کرده است. این، به معنای تغییر در رقابتپذیری «قیمتی» کالاهای قابل تجارت (tradeable) تولید شده در این دو اقتصاد است. به عنوان نمونه، در زیر، با انجام محاسباتی ساده، وضعیت رقابتپذیری کالاهای تولیدشده در ایران و چین را در یک دورهی ۸ساله با هم مقایسه میکنیم. بنابر آمارهای رسمی، از سال ۱۳۸۱ تاکنون، که سیاست یکسانسازی نرخ ارز در ایران اعمال شده است، شاخص قیمت مصرفکننده در ایران ۱۹۵٪، و در چین، ۲۰٪ رشد کرده است. بنابراین، برای اینکه قدرت رقابت کالاهای تولید ایران و چین (از ناحیهی تحولات بازار ارز)، در سال ۱۳۸۹، در سطحی که در سال ۱۳۸۱بود باقی بماند، لازم است که طی این مدّت، نرخ مبادلهی واحد پول چین (یوآن) در برابر ریال ایران، ۱۷۵٪ رشد کرده باشد. امّا، مقدار واقعی تغییر نرخ مبادلهی یوآن و ریال در این مدّت چقدر بوده است؟ برای پاسخ به این پرسش، نرخ دلار آمریکا را مبنا قرار میدهیم. بنابرآمارهای بانک مرکزی، قیمت دلار از ۷۹۵۸ ریال در سال ۱۳۸۱، به ۱۰۸۰۰ ریال در سال ۱۳۸۹ رسیده است. یعنی حدوداً ۳۶٪ رشد کرده است. در همین مدت، ارزش واحد پول چین (یوآن) در برابر دلار امریکا، ۲۵٪ درصد افزایش یافته است. بنابراین، نرخ برابری واحد پول چین در برابر ریال ایران، طی این مدّت در حدود ۱۰٪ افزایش یافته است. با انجام این محاسبات ساده، متوجه میشویم که در این بازهی زمانی ۸ ساله (۱۳۸۱-۱۳۸۹)، قدرت رقابت کالاهای تولید ایران در برابر کالاهای مشابه تولید چین، حداکثر (بسته به نسبت عوامل تولید داخلی، به عوامل تولید وارداتی در تولید محصول) به میزان ۱۶۵٪ کاهش یافته است! بگذارید تا با یک مثال ساده، مفهوم این عدد را توضیح دهم. کالایی مثل گردو یا کشمش را در نظر بگیرید. به خوبی میتوان فرض کرد که تمام عوامل تولید این دو کالا داخلی هستند (آب، هوا، آفتاب، نیروی کار، و ...). فرض کنید که در سال ۱۳۸۱، قیمت یک کیلوگرم مغز گردوی تولید ایران با قیمت یک کیلوگرم مغز گردوی وارداتی از کشور چین (البته، با همان کیفیت) برابر بوده است. مفهوم ۱۶۵٪ کاهش رقابتپذیری این است که بدون اینکه کشاورز ایرانی و چینی، هیچگونه تغییری در روشهای تولید خود انجام دهند (و حتّی بدون اینکه روحشان خبردار باشد!)، تنها در اثر اعمال این سیاست ارزی، در سال ۱۳۸۹، قیمت یک کیلوگرم مغز گردوی ایرانی در بازار، دو و نیم برابر قیمت مغز گردوی چینی خواهد بود!!! (اگر باور ندارید، میتوانید به نزدیکترین بقّالی مراجعه کنید!) د) محاسباتی که در بند قبل انجام شد، محاسبات «حسابداری» است، نه نتایج حاصل از تئوری اقتصادی «برابری قدرت خرید». محاسبات حسابداری، غیرقابل تردید و تشکیک هستند و بر اساس محاسباتی از این دست، روزانه هزاران دادگاه در سراسر دنیا حکم صادر میکنند. امّا، در مورد یک تئوری در علم اقتصاد، میتواند بین دانشمندان اختلاف نظر وجود داشته باشد و هیچ اقتصاددانی را نمیتوان به خاطر دیدگاههای تئوریکاش محکوم کرد! با این حساب، رابطهی محاسبات حسابداری بالا و تئوری PPP چیست؟ تنها ارتباطی که وجود دارد، کمکی است که این تئوری به درک مفهوم اقتصادی این محاسبات میکند. ۳. « این تئوری نقش بسیار خوبی در فهمیدن رابطه قیمت و نرخ ارز ایفا مینماید (...)، اما به تنهایی قدرت تعیین نرخ ارز را نخواهد داشت.» احتمالاً، منظور نویسنده، رابطهی تغییرات «شاخص» قیمت و نرخ ارز بوده است. از این نکته که بگذریم، نمیتوانیم از نسبت دادن «قدرت تعیین» نرخ ارز به تئوری PPP عبور کنیم. این برداشت نادرست است. زیرا تئوری برابری قدرت خرید، وضیعت تعادل بلندمدت را برای نرخ ارز در دو اقتصاد که بین آنها بازار آزاد مبادلهی ارز وجود دارد «پیشبینی» میکند. به بیان دیگر، در اقتصاد فرضی مورد نظر این تئوری، کسی نرخ ارز را تعیین نمیکند. بلکه نرخ ارز در بازار آزاد مشخص میشود و پیشبینی این تئوری آن است که در بلند مدّت، نرخ ارز به میزانی که برابرکنندهی قدرت خرید در دو کشور میل خواهد کرد.
__________________
به یاد روزای خوب |
4 تشکر کننده از dat_iran: |
December 24th, 2010, 15:39 | #123 |
Senior Member
تاريخ عضويت: Mar 2007
محل سكونت: F.K
ارسالها: 944
تشکر: 3,036
تشکر از ايشان: 3,935 بار در 946 پست
|
0
-------------------- ۴. «تصور کنیم که (...) نرخ ارز (...) تغییر یافته و ارزش ریال ایران در سال بعد نصف گردد. (...) در چه شرایطی میتوان امیدوار بود که صادرات و تولید نیز (...) افزایش یابد[؟] قطعا پاسخ این است که (...) اصلاحات اقتصادی دیگری نیز پیگیری گردیده باشد. این اتفاقات و اصلاحات اقتصادی چیست؟ برای پاسخ دادن به این سوال بسیار مهم، لازم است که اقتصاددانان و پژوهشگران اقتصادی توجه خود را همزمان با معطوف نمودن بر نظریه قدرت برابری خرید متوجه سایر پژوهشهای علمی نموده و توصیههای جامع خود را ارائه نمایند.» با کمی توجه، درمییابیم که نویسندهی محترم معتقد است که در کنار توجّه به نرخ ارز، باید سایر اصلاحات اقتصادی نیز در دستور کار قرار بگیرد. مسلّماً نظر اقتصاددانان نیز همین است؛ امّا، وقتی ایشان یک محاسبهی سادهی حسابداری در باب اهمیّت نرخ ارز در ایجاد رقابتپذیری برای کالاهای داخلی را نمی پذیرد ، چگونه پذیرای «توصیههای جامع» اقتصاددانان برای انجام اصلاحات اقتصادی، که مسلّماً پیچیدگی بیشتری دارند خواهد بود؟ ۵. «شاید تمرکز صرف بر چالش مهم تعدیل نرخ ارز، بدون توجه کافی به مطالب مهم دیگر (...)، باعث ایجاد یا افزایش برخی از بدبینیها در مورد نگرش صنفی به برخی از موضوعات اقتصادی نیز بگردد». در واقع،به نظر میرسد نویسندهی محترم در جملهی پایانی نوشتهی خود، مسألهی نرخ ارز را مسألهای «صنفی» و مربوط به منافع صادرکنندگان میداند. در صورتی که اگر استدلال اقتصاددانان درست فهمیده شود، همه درک خواهند کرد که مسألهی نرخ ارز، مسألهی «تولید ملّی» است. به گمانم، توضیحات بالا میتواند در این زمینه گویا باشد. نتیجهگیری صرف نظر از این سؤال که نوشتهای با این حجم از اشتباهات شکلی و محتوایی، چگونه به معتبرترین روزنامهی اقتصادی کشور، که باید صدای جامعهی اقتصاددانان در فضای رسانهای باشد، راه پیدا کرده است، با استفاده از این فرصت، میخواهم یک نکتهی بسیار مهم را که در مباحث کارشناسی پیرامون نرخ ارز کمتر به آن توجّه میشود، بیان کنم. نویسندهی مطلب مورد اشاره، مسلّماً کشاورز، تولیدکننده و صادرکنندهی خشکبار، چایکار، برنجکار، بافنده یا صادرکنندهی فرش، تولیدکنندهی پوشاک، و به طور کلّی، سهامدار یا کارگر کسبوکاری که در حضور رقبای چینی در آستانهی ورشکستگی قرار دارد نیست. زیرا در این صورت، اهمیّت نرخ ارز را با گوشت و پوست خود لمس میکرد. بنابراین، احتمالاً وی را باید در میان آن دسته از گروههای اجتماعی جستوجو کرد که از افزایش نرخ ارز متضرر خواهند شد. تمامی کارمندان دولت و کسانی که حقوق ثابت و شغل باثباتی دارند و با افزایش نرخ ارز، قدرت خرید آنها از کالاهای وارداتی کاهش خواهد یافت در این دسته هستند. در واقع، چنین افرادی در برابر این پرسش قرار دارند که چرا باید طرفدار سیاستی باشند که از ناحیهی آن متضرّر میشوند؟ لُبّ کلام اینکه هر سیاستی که منافع و هزینههای اجرای آن، متناسب با قدرت سیاسی گروههای ذینفع نباشد، از منظر اقتصاد سیاسی ناممکن است. ریشهی بیاثر بودن توصیههای اقتصاددانان در مورد نرخ ارز را باید در اینجا جستوجو کرد. ---------- منبع http://econ-practice.blogspot.com/20...blog-post.html
__________________
به یاد روزای خوب |
4 تشکر کننده از dat_iran: |
December 24th, 2010, 15:50 | #124 |
Senior Member
|
0
خوب این تا اینجا کدوم کشور حاضر میشه با ما مراوده اقتصادی داشته باشه؟ در واقع شرایط سیاسی ایران باعث شده که سیاستهای دولت اینجوری بشه و ما مصرف کننده شدیم همین الان هم با این نرخ برابری خیلی از کشورها در مقابل اجناسی که از ما دریافت میکنن پول رو کامل نمیپردازن نمونش رو میتونید تو ترازنامه های شرکتهای بورسی که صادرات دارند ببینید اگه این تراز بهم بخوره مطمئنا همین کشورهای باقی مونده هم از ما جنس نمیخرن شاید مجبور شیم تقدیم کنیم بهشون |
4 تشکر کننده از m.rezaee: |
December 24th, 2010, 16:14 | #125 |
Senior Member
تاريخ عضويت: Nov 2009
ارسالها: 135
تشکر: 457
تشکر از ايشان: 260 بار در 92 پست
|
0
مثلا قیمت اپار تمان با لا می رود و اتو مبیل پاین میاید؟ |
December 24th, 2010, 16:49 | #126 |
Senior Member
تاريخ عضويت: Mar 2007
محل سكونت: F.K
ارسالها: 944
تشکر: 3,036
تشکر از ايشان: 3,935 بار در 946 پست
|
0
افزایش قیمت حاملهای انرژی به شدت بخش تولید و صنایع ما رو تحت تاثیر میزاره عملا خیلی از دوستان به نمونه های پراکنده این تعطیلی در پستهای قبلی اشاره کردن بخش حمل نقل ما حتی اگه از لحاظ محاسباتی اثبات بشه که ضرر نکرده(مگه اینکه جهنم یخ بزنه ) از لحاظ روانی به شدت تحت تاثیر هست فرض رو بر این بزاریم سهام این بنگاهها قابل عرضه و فرصت حضور در بورس رو دارن ( و یا حد اقل شاخصی از قیمت این بنگاها) نتایج 1- کاهش تولید داخلی و عرضه داخلی 2- کاهش کلی ارزش سهام (با توجه به فرض فرصت حضور در بورس) 3- تعداد زیادی از این بنگاهها مقروض سیستم بانکی هست عدم تولید و عرضه به شدت روی ذخیره مطالبات مشکوک الوصول بانکها تاثیر میزاره این خودش توان پرداخت تسهیلات سرمایه در گردش رو کاهش میده تا بنگاههای صعود کرده به مرحله دوم برای ادامه حیات به مشکل بر بخورن و موج دوم ورشکستگی پیش بیاد حالا در نظر بگیرید بانکها بصورت ناسالم هم کار کنن (.....) و بر اساس روبط یک سری تسهیلات غیر عرفی در حجم بالا رو به اشخاص خاص پرداخت کنن ---------------------------------------------------- 4- تمایل به سپرده گذاری سود دار بلند مدت و خرید اوراق مشارکت ممکنه طی یک برهه زمانی خاص افزایش پیدا کنه اما بنا به دلیل افزایش تقاضا ی اوراق و سیاست اجباری دولت ( کاهش نرخ سپردهها-بسته سیاستی نظارتی بانک مرکزی) نرخ این سپردها کاهش پیدا میکنه و احتمالا حجم زیادی از نقدینگی طی این دوره مجددا وارد سیستم پولی میشه به دلایل روانی این پول وارد چرخه تولید نخوهد شد سود پرداختی و ارزش سهام( یا همون قیمت کلی بنگاه از دیدگاههی دیگه ) در حالت طبیعی رابطه معکوس دارن یعنی وقتی تولید به صرفه هست تمایل به سپرده گذاری در بانکها کاهش پیدا میکنه و بالعکس حالا در نظر بگیرید این دو مولفه همزمان و در یک جهت حرکتت کن این باعث میشه ارز داخلی یک ارز جذاب نباشه کسی راضی نباشه سرمایه و یا پس انداز خودشو به صورت ریال نگهداری کنه اگه بخوایم یه یک معادل CRBو وطنی ایجاد کنیم طبق پارامترهای تعریف شده طرح یارانه ها تا بیست درصد افزایش قیمت ( کنترل شده و تعریف شده در طرح ) رو شاهد خواهیم بود ----------------------- خود پرداخت نقدی سوبسید یه ایراد بزرگ دیگه هم داره من به جرات می تونم بگم تقریبا تا چند روز اینده کل پول برداشت خواهد شد و با توجه به اینکه مبلغ برداشت شده نهایتا تا هفتصد هزار تومان هست (هیچ کاری نمیشه باهاش کرد ) فقط در خرید خورده (توجه کنید که تعداد زیادی از مردم ایران زیر خط فقر یا نزدیک خط فقر زندگی میکنن متاسفانه خیلی از اونا از نظر سطح علمی و فرهنگی هم پایین هست ) هزینه خواهد شد (شب یلدا اگه تو بازار گشتی میزدید لمس میکردید که چه دعاهایی برای بعضیا نمیکردن ) تنها مولفه باقی مانده ارزش خالص ارز داخلی خواهد بود تا پیوند راست بین این سه پارامتر رو و حلقه کنه و اون چیزی نیست بجز کاهش ارزش ریال ------------------- از عومل دیگه های که ارزش ریال رو کاهش میده عومل سیاسی مانند تحریم هست مطمئئن این اتفاقات از دیدگاه کشورهای تحریم کننده و برنامه ریز دور نمیمونه و اونا سعی میکنن از همین راه افزایش تحریم ها این فشار رو مضاعف کنن این قضیه رو از دیدگاه مثبت هم میشه نگاه کرد و اون اجبار به تعدیل سیاستهای خارجی و جاری از سوی دلتمران در جهت کاهش تحریم
__________________
به یاد روزای خوب |
5 تشکر کننده از dat_iran: |
December 24th, 2010, 16:56 | #127 |
Senior Member
تاريخ عضويت: Mar 2007
محل سكونت: F.K
ارسالها: 944
تشکر: 3,036
تشکر از ايشان: 3,935 بار در 946 پست
|
2
و لی شخصا تصمیم دارم روی ارز (یوان چین و دلار امریکا)+طلا سرمایه گذاری کنم چه بسا با فروکش کردن بحران مالی اروپا و امریکا تب و تاپ افزایش قیمت طلا هم کم بشه
__________________
به یاد روزای خوب |
4 تشکر کننده از dat_iran: |
December 24th, 2010, 17:06 | #128 |
Senior Member
تاريخ عضويت: Mar 2007
محل سكونت: F.K
ارسالها: 944
تشکر: 3,036
تشکر از ايشان: 3,935 بار در 946 پست
|
0
احتمالا کشورهای دیگه ای هم بودن که این طرح رو اجرا کردن اگه دوستان تاریخ حدودی اجرای طرح حذف سوبسید در کشورها رو اطلاع دارن اعلام کنن تا از طریق بروکر مانی راین که طیف زیادی از نرخ مبادله رو نشون میده وضعیت اونا رو بررسی کنیم سرور بروکر رو ضمیمه کردم
__________________
به یاد روزای خوب |
December 24th, 2010, 20:49 | #129 |
Senior Member
|
يك شوخي
0
__________________
|
12 تشکر کننده از B@$eRi: |
December 24th, 2010, 21:24 | #130 |
Senior Member
|
1
اما:قيميت ماشين برابري كند با استاندارهاي دنيا(درايران فكرميكنم قيميت ماشن خيلي خيلي خيلي گران تر از ساير كشورهاي درپيت دور ورمان هم ميباشد چه برسه به كشورهاي آمريكايي و اروپايي) قيميت ماشين عادلانه مساوي هست باباقي ماندن كلي پول در جيب مردم. شماقيمت بنزين را كنيد ليتري 2000 تومن اما!!! قيمت ماشين رو هم استاندارد كنيد. به نظر شما چرا قيمت ماشين در ايران ارزان نميشود؟ نمونه اش كارتي كردن بنزين.آيا قيمت كاهش پيدا كرد؟خير گران تر شد كه ارزان تر نشد نتيجه اخلاقي:اگرقيمت ماشين در ايران ارزان شود و بنزين گران شود مردم سودميكنند به خاطرنقدينگي زيادي كه دست مردم باقي ميماند.اما اين اتفاق نمي افتد چون كارخانه هاي ماشين سازي دولتي هستند(لطفا اين موضوع را عميق تر بهش فكر كنيد. نقدينگي مساوي ميباشد با تورم اما...) اما:دليل از هدفمند كردن يارانه ها اصلا چي هست؟رساندن حق به حق دار است!!!(آره جون عمه ات).خوب حرف شما درست حالا سئوال اينجاست؟ من خودم جز اقشار محروم جامعه هستم باور كنيد ما حتي ماشين هم نداريم اما از وضع قبلي يعني وجود يارانه ها راضي بودم پ.ن:آقا ما نخواهيم به حق خودمان برسيم چه كسي را بايد ببينيم؟!!! نتيجه اخلاقي:دولت تنها كسي هست كه در اين طرح پيروز واقعي هست و خواهد بود.(چون خودم كردم كه لعنت بر خودم باد) پس اينها سنگ خودشان را به سينه ميزنند نه مردم بيچاره را!!! همان طوركه به خاطركسري بودجه حاضرهستند هر كاري انجام بدهند.(داستان دلار منظورمه). پس حذف يارانه ها هم ....آره وقتي ميگويند ما نسل سوخته جامعه هستيم واقعا الان ديگه به اين حرف ايمان آورده ام. هدفمند كردن يارانه ها هم رو ما امتحان كردن
__________________
|
7 تشکر کننده از B@$eRi: |
December 24th, 2010, 22:35 | #131 |
Senior Member
تاريخ عضويت: Aug 2006
ارسالها: 218
تشکر: 443
تشکر از ايشان: 1,441 بار در 465 پست
|
قیمتهای هدفمندی از قیمتهای جهانی بیشتر است
4
با قیمتهای جدید و واریز ۴۴۵۰۰ تومان برای هر نفر در هر ماه تا پایان سال ۹۰ حداقل ۷۰ هزار میلیارد تومان درآمد نصیب دولت میشود درحالیکه بر اساس قانون هدفمندی یارانهها قرار بود در سال اول ۲۰ هزار میلیارد تومان درآمد دولت از این امر باشد اما ظاهرا دولت عجله داشت و راه ۳ ساله را یکساله قصد رفتن دارد. به گزارش آفتاب، در حال حاضر استراتژى دولت این است که فقط روى هدفمند کردن یارانهها متمرکز شود نه بر روى یک استراتژى جامع اقتصادى – اجتماعى به نام آزادسازى اقتصادى و چون آن استراتژى اجرا نمىشود ممکن است حتى تا مدتى تولیدات داخلى در برابر واردات بدون سپر و بدون محافظ باشند. اگر ما استراتژى آزادسازى اقتصادى را در قالب یک منظومه کلان اجرا مىکردیم معنایش این بود که همزمان با آزادسازى قیمتها و حاملهای انرژی، باید سود بانکی؛ نظام تعرفهای و دستمزدها آزاد میشد ضمنا قانون کار و قانون مالیاتها اصلاح مىشد و فضاى عمومى کسبوکار نیز مىبایست آزاد یا و مساعد مىشد که در این حالت کلى نیز مىتوانستیم قدرت رقابت خود را با خارج حفظ کنیم. قیمتهای داخلی انرژی و کالاها گرانتر از قیمتهای خارجی شد با حذف یارانهها قیمت حاملهای انرژی و بسیاری از کالاها از قیمتها جهانی بالاتر رفت، در حالیکه سطح درآمدها و حقوق مردم کمتر از یک چهارم درآمدهای جهانی است. به چند نمونه از مقایسه قیمتهای داخلی و جهانی توجه کنید: خودرو: قیمت خودرو در داخل کشور در خودورهای تجاری حداقل ۵۰ درصد ودر خودروهای سواری حداقل ۱۳۰ درصد بالاتر از قیمتهای جهانی است در حالیکه کیفیتشان بسیار پایینتر و مصرف انرژی و قطعات یدکیشان چند برابر بیشتر است. بنزین: آمار اکتسابی از شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی حاکی است، قیمت فوب خلیج فارس بنزین در آذر ماه ۸۹ تقریبا ۵۷۵ تومان در هر لیتر بوده است بر این اساس با توجه به قیمتگذاری حداقل ۴۰۰ تومانی بنزین برای هر لیتر پس از شروع اجرای قانون هدفمندی یارانهها و قیمت ۷۰۰ تومانی بنزین آزاد غیرسهمیهای قیمت بنزین در ایران از قیمتهای جهانی بالاتر خواهد رفت. نفت گاز: قیمت هر لیتر نفتگاز فوب خلیجفارس در زمان یاد شده ۶۱۲ تومان بوده است. قیمت این حامل تاثیرگذار در قیمت تمام شده کالا و خدمات پس از اجرای قانون لااقل ۱۵۰ تومان تعیین شده ودر عین حال قیمت ۳۵۰ تومانی نفتگاز غیر سهمیهای نیز ۵۵ درصد قیمت فوب فعلی خلیج فارس است. نفت کوره: قیمت نفت کوره با اجرای قانون هدفمند کرد یارانهها، ۲۰۰ تومان در هر لیتر تعیین شده است. قیمت فوب خلیج فارس این حامل در آذر ماه ۴۷۰ تومان در هر لیتر بوده است. گاز: قیمت گاز خانگی به ۳۰ تا ۳۵۰ تومان درهرمتر مکعب افزایش یافته در حالیکه قیمتهای جهانی حدود ۱۵۰ تومان است. برق: قیمت هر کیلووات ساعت برق به ۲۷ تا ۲۱۰ تومان افزایش یافته اما قیمتهای جهانی حدود ۴۰ تا ۱۰۰ تومان است. مس: قیمت جهانی مس ۹۳۰۰ دلار در هر تن است در حالیکه قیمت داخلی ۹۸۵۰ تومان(۹۶۵۰ دلار در هر تن) به مصرف کنندگان عرضه میشود. فولاد: قیمتهای جهانی بیلت و شمش فولادی ۵۳۰ دلار درهر تن است اما قیمتهای داخلی در شرکتهای مختلف از ۶۰۰ تا ۷۰۰ دلار درهر تن عرضه میشود. آلومینیوم: در حالیکه قیمت جهانی هر تن آلومینیوم ۲۳۰۰ دلار است قیمتهای داخلی با وجود اینکه صادر کننده هستیم حدود ۲۶۰۰ دلار در هر تن است. پتروشیمی: بیش از نیمی از محصوات پتروشیمی در داخل ۵ تا ۲۰ درصد بالاتر از قیمتهای جهانی فرخته میشوند در حالیکه ماصادر کننده عمده این محصولات هستیم. تاثیر حذف یارانهها بر صنعت حملونقل بیشترین تاثیر هدفمندی یارانهها بر صنعت حل و نقل است؛ بهطوری که ۲۴۸ هزار کامیون و اتوبوس و… که حمل و نقل بار و مسافر را انجام میدهند میانگین در هر ۱۰۰ کیلومتر ۷۰ لیتر گازوئل مصرف میکنند درحالیکه در دنیا حدود ۳۸ لیتر برای ۱۰۰ کیلومتر مصرف میشود. در هر حال با ۹ تا ۲۱ برابر شدن قیمت گازوئیل (میانگین ۱۵ برابر)صنعت حملونقل دچار مشکل میشود. هر اتوبوس مسافری خارجشهری یا بینشهری با قیمت ۱۵۰ تا ۳۰۰ میلیون تومان روزانه حداقل ۱۶ ساعت کار میکند و میانگین ۴۰۰ هزار تومان درآمد دارد و بین ۱۲۰۰ تا ۱۵۰۰ کیلومتر سفر میکند یعنی حداقل ۸۵۰ تا ۱۱۰۰ لیتر گازوئیل مصرف میکند که هزینه آن با نرخ ۱۶۵ ریال روزانه برای هر اتوبوس ۱۴ تا ۱۸ هزار تومان(میانگین ۱۶ هزار تومان) بود و پس از هدفمندی و با رقم فعلی گازوئیل ۱۵۰ و ۳۵۰ تومانی اگر مثل سابق مشتری و مسافر داشته باشد هزینه گازوئیل حداقل ۱۵۰ و حداکثر ۳۵۰ هزارتومان(میانگین ۲۲۵ هزار تومان ) خواهد شد یعنی هزینههای سوخت حدود ۲۱۰ هزار تومان افزایش داشته که با احتساب افزایش هزینههای انسانی؛ قطعات یدکی و کاهش مسافر به ۲۵۰ هزار تومان خواهد رسید در حالیکه با افزایش ۲۰ درصدی کرایهها فقط ۸۰ هزار تومان افزایش درآمد خواهد داشت یعنی مجموع هزینههایش روزانه حداقل ۱۷۰ هزار تومان بالا خواهد رفت. افزایش هزینههای حملونقل بار در حالیکه بر اساس محاسبات بالا هزینههای روزانه از قبیل سوخت؛ قطعات و انسانی هر کامیون حداقل ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار تومان افزایش یافته اما درآمد و کرایه بارفقط ۱۵ درصد افزایش یافته و از ۲۰۰ تا ۵۰۰ هزار تومان در روز به ۲۳۰ تا ۵۷۵ هزار تومان بالا رفته یعنی بهطور خالص بین ۱۸۰ تا ۲۸۰ هزار تومان به هزینههای روزانه کامیونها و کشندهها افزوده شده که باعث افزایش اضافه بر ۱۰ درصدی کرایه بار و تورم اضافهتر خواهد شد. وعده داده شد که کامیونهای مصرفبالا را نوسازی میکنیم اما با تکنولوزی کدام کشور و چه نوع کامیونی؟ کامیونهای کشنده با کیفیت ولوو سوئدی(سایپا دیزل)؛ بنز آلمانی (توقف تولید در ایران خودرو دیزل به دلیل تحریم) ایویکو ایتالیایی(زامیاد)؛ بی ام سی ترکیهای در کویرخودرویزد؛ رنو وارداتی از فرانسه و…یا در اثر تحریم تولید نمیشود یا با قیمتهای حدود ۱۴۵ تا ۱۶۰ میلیون تومان خریداری ندارند و نوسازی ناوگان حملو نقل با آنها غیرممکن است. میماند کشندهها و کامیونهای چینی دانگ فنگ(سایپا دیزل) هوو(ایران خودرو دیزل)؛ کشندههای چینی آمیکو؛ کامیون چینی کاویان درکاریزان خودرو که از بین اینها هوو چینی مشهور به ارابه مرگ جادههای ایران اجازه واردات ندارد؛ دانگ فنگ چینی فروخته شده توسط سایپا دیزل به نام کامیون ژاپنی هم توسط خریداران قبلی بایکوت شده و در مجلس پرونده دارد و بقیه هم آنقدر بیکیفیتاند که خریداری ندارند پس نوسازی ناوگان حملونقل تا زمان رفع تحریمها و ورود کامیونهای اروپایی با کیفیت ممکن نخواهد بود. از سوی دیگر با توجه به بدهی ۸۵۰ میلیارد تومانی سایپادیزل(باسرمایه ۶۰ میلیارد تومان) و بدهی ۷۶۵ میلیارد تومانی ایران خودرو دیزل(سرمایه ۱۲۰ میلیارد تومان) خود این شرکتها هم در معرض ورشکستگی قرار دارند. |
9 تشکر کننده از ariana: |
December 25th, 2010, 00:12 | #132 |
Senior Member
|
4
1-افتتاح یه کارخونه تو کشور برادر سوریه به نظرم خیلی جالب اومد 2-اقای روحانی نژاد از پکن راجع به گران شدن سوخت گزارش تهیه فرموده بودن و دلیل گرانی رو هم نیاوردن ماشینهای شخصی و پاکی هوا وکنترل ترافیک و.... اعلام فرمودند 3- جناب اقای نجف زاده هم از پاریس (شهر کفر) یه گزارش داشتن که پلیسهای اونوریا برای اینکه درامدشون بیشتر بشه ماشینها رو الکی جریمه میکنن تا درصدی از جریمه بره تو جیبشون واقعا که اونا دیگه کین!!! بابا خوش به حال خودمون |
6 تشکر کننده از m.rezaee: |
December 25th, 2010, 00:21 | #133 | |
Senior Member
|
0
نقل قول:
خیالتم راحت نه ماشین نه هیچ چیز دیگه ارزون نمی شه. یه زمانی تو کل دنیا رکود بود و کاهش سطح قیمت ها.بعد یه اقایی میومد می گفت همه جا الان تورم و قیمتها افزایش پیدا کرده اما قیمت های ایران هیچ تغییری نکرده تو المان بنز تولید 4 سال پیش می خرن 10 هزار ما باید اسب بخشید سمند منظورم بود و جی ال ایکس تولید 1970 بخریم بیش از 10000 |
|
5 تشکر کننده از selentipity: |
December 25th, 2010, 00:25 | #134 |
Senior Member
|
0
__________________
عاقبت خاک گل کوزهگران خواهیم شد...
|
3 تشکر کننده از isar: |
December 25th, 2010, 00:32 | #135 | |
Senior Member
|
0
نقل قول:
خوب شد شما اینو اطلاع رسانی کردی من تا حالا فکر می کردم ایران اینجوریه |
|
Bookmarks |
برچسبها |
یارانه, مردم, اقتصاد, تاثیر, حذف, زندگی, صفر |
ابزارهاي موضوع | |
|
|