August 24th, 2010, 10:27 | #16 | |
Senior Member
تاريخ عضويت: Feb 2009
محل سكونت: ایران - تهران
ارسالها: 243
تشکر: 11,259
تشکر از ايشان: 1,301 بار در 262 پست
|
0
نقل قول:
خواهش می کنم دوست من، من هم به اندازه شما از همین اقتصاد سر رشته دارم و نه بیشتر و در همین سایت دوستانی هستند که استاد تحلیل اقتصاد هستند، اگر مطالبی رو در بالا عنوان کردم سوالاتی بود که خودم مدتی در پی دونستن اونها بودم و از تعدادی از کسانی که هم در اقتصاد سررشته دارند و هم در بازار بودند سوال کردم، چیزی که به شما عنوان کردم چکیده مطالبی بود که آنها به من عنوان کردند. در مورد مسکن مهر هم چیزی رو که از یک بنده خدایی که در این زمینه دستی در کار داشت به شما نقل قول می کنم: "مسکن مهر اگر در کلان شهرها اجرا می شد می تونست روند تقاضای مسکن رو جواب بده و باعث سروسامان گرفتن سازوکار مسکن می شد، ولی چون اجرای اون در کلان شهرها توجیه اقتصادی نداره، به شهرهای کوچک روی آورده شد که با توجه به جمعیت شهر نشین نمیتونه جوابگو باشه و قدرت رقابت رو در قیمت از مافیای مسکن در کلان شهرها بگیره" راستش در مورد این موسسات مالی اطلاعی ندارم، بهتره در این زمینه دوستانی که اطلاعاتی دارند جواب بدهند. موفق باشید. |
|
August 25th, 2010, 16:24 | #17 |
Senior Member
تاريخ عضويت: Nov 2007
ارسالها: 633
تشکر: 10,912
تشکر از ايشان: 2,134 بار در 596 پست
|
2
کامیار فراهانی - تحلیل گر بازار سرمایه این روز ها در اکثر سایت ها، روزنامه ها و گردهمایی های مرتبط با بازار سرمایه این سوال مطرح می شود که روند صعودی بازار تا کجا طول خواهد کشید. اگر در بازار سرمایه فعال باشید، در این چند هفته بارها با تحلیل هایی که سعی بر شناسایی سقف شاخص داشته اند، مواجه شده و بسیار دیده اید افرادی را که با بدبینی از بازار خارج شده اند و چند هفته بعد سهام قبلی خود را چند درصدی بالاتر باز خرید کرده اند . ابتدا قرار بود شاخص در 13000 متوقف شود که نشد سپس، هدف اش 14000 عنوان شد که عبور کرد سپس، 15000 گفتند که این نیز در هم شکست، کمی بعد عنوان شد دلیل صعود شاخص سود مجامع و فرمول شاخص است ( صرف نظر از درست بودن یا غلط بودن این نظر) و سقف همان 16500 است که این بار نیز سقف شکست . به عنوان یکی از فعالان بازار که اکثر بولتن ها، سایت ها و روزنامه ها را مطالعه می کند، می توانم تضمین دهم که در هر یک از سطوح اشاره شده بیش از دو یا سه تحلیل با رویکرد پیش بینی ریزش خوانده ام. در این تحلیل ها تحلیلگران تکنیکی و بنیادی بیش از ده ها دلیل، مبتنی بر ریزش شاخص ارایه کرده اند. از خطوط فیبوناچی گرفته تا تحریم ایران، همه و همه را قید می کردند . خیلی از دوستانم را سراغ دارم که در 5 ماه گذشته بارها و بارها از بازار خارج شده اند ولی، بازار به ساز آنها نرقصید و در نهایت کار خود را کرد. اگر از من به عنوان کسی که در 5 ماه گذشته هیچگاه نتوانستم تحلیل هایی مبتنی بر ریزش بازار را بپذیرم سوال کنید که چرا این تحلیل ها کار نکردند ؟ پاسخ می دهم زیرا نگارنده آنها هرگز پیش از تحلیل با این سوال که چرا بازار مثبت است رودررو نشد یا حداقل ازآن سرسری گذشت . واقعیت این است که در هر لحظه از بازار اگر درک صحیحی از روند کنونی داشته باشیم، ساده تر می توانیم طول عمر آن را پیش بینی کنیم . پس می توان گفت برای شناسایی طول عمر روند صعودی شاخص باید ابتدا این سوال که چرا بازار مثبت است را پاسخ دهیم. بااین مقدمه اگر از من بپرسید چرا بازار مثبت است، در سه بخش پاسخ خواهم داد : بخش اول – روانشناسی بازار قیمت تابعی از عرضه و تقاضا است. تمام عوامل خواه بنیادی خواه تکنیکی تاثیر خود را بر عرضه و تقاضا می گذارند. همه می دانیم اگر قیمت بالا رود، تقاضا بر عرضه فزونی یافته و اگر قیمت کم شود، عرضه از تقاضا پیشی گرفته است . پس، اگر بخواهیم سوال خود را ساده تر کنیم، باید بگوییم چرا در سال 89 تقاضا از عرضه بیشتر بود ؟ در این قسمت لازم است کمی در مورد فرایند موج های صعودی و نزولی در بازار صحبت کنیم . بازار همواره بین خوش بینی و بدبینی در بازه زمانی های مختلف نوسان می کند. روند های صعودی معمولا در اوج بدبینی بازار آغاز و روند های کاهشی در بیشترین میزان خوشبینی بازار حادث می شوند. به زبانی دیگر، شروع روند، یعنی همان سقف ها و کف ها، جایی است که کمتر کسی باور می کند بازار در این نقطه چرخش می کند. اما چرا این اتفاق می افتد؟ دلایل زیادی برای این مساله عنوان شده است . اگر بخواهیم به زبان ساده بگوییم، اوج بدبینی هنگامی است که اکثریت بازار سهام خود را فروخته اند یا در حال فروش اند به زبان دیگر، بازار از فروش اشباع شده است. در این مرحله ممکن است وارد فاز رکود یا بازگشت روند شویم، که اکثرا در بازار ایران بازگشت روند مورد وثوق تر است . نکته قابل توجه این است که در کف قیمتی دیگر فروشنده ای وجود ندارد تا با فروش خود قیمت را به سطوح پایین تر هل دهد . در این زمان کوچکترین فشار خرید، روند را معکوس می کند . عکس این اتفاق در روند صعودی رخ می دهد. یعنی تمام بازار با تمام نقدینگی خود خرید کرده و منتظر افزایش قیمت است. در حقیقت در این زمان پول تازه ای وجود ندارد تا قیمت را به سطوح بالایی هدایت کند و در این زمان کوچکترین فشار فروشی روند را معکوس می کند. با این مقدمه نگاهی به بازار از سال 82 تا به امروز کنیم . سال 82 و 83 قطعا سالهایی بود که بازار از خرید اشباع شده بود. تقریبا تمام افرادی که ممکن بود از سطح جامعه جذب بازار سرمایه شوند، جذب شده بودند. در آن زمان معامله گران سالیانه بازدهی های رویایی را تجربه می کردند و حرفه ای های بازار محال بود به سودی کمتر از 100 درصد در سال رضایت دهند. در مقابل، سال 84، همان فشار فروش در اوج بود، دقیقا زمانی که همه ما بر این باور بودیم شاخص صعودی عظیم را آغاز می کند، ریزشی غیر قابل باور شروع شد. در آن زمان جملگی شروع به فروش کردیم. بنا به آمار و ارقام حجم زیادی از معامله گران برای همیشه با بازار خداحافظی کردند و اندک سرمایه باقی مانده خود را با خود بردند . ریزش تا سال 85 ادامه داشت. سازمان بورس با برنامه مهار ریزش شاخص دامنه نوسان را از 5 به 2 رسانید. حتی مصاحبه های دایم مسولان بورس نیز نتوانست در آن زمان بازار را به تعادل بازگرداند. تقریبا در نیمه دوم این سال بود که گروه روی توانست به مدد رشد قیمت های جهانی کمی طراوت را به بازار برگرداند. به عنوان مثال، در مقطعی از آن ایام در حالی که سود کالسیمین با قیمت های جهانی به حدود 400-500 تومان می رسید قیمت هر سهم اش، بین 1200 تا 1400 نوسان می کرد . همین سهم چند ماه بعد و بعد از افرایش سرمایه صد در صدی قیمتی بیش از 3000 تومان داشت . به هرحال سال 85 سالی همراه با رکود البته با نوسان های مقطعی بود. می توان گفت در این سال، ترس پس زمینه غالب معامله گران بود . سال 86 سال اصل 44 بود. ورود غول های صنعتی مانند ملی مس و فولاد مبارکه، آن هم با قیمت های مناسب ( البته ملی مس در انتهای سال 85 وارد بورس شد) بار دیگر نشاط را به بازار بازگرداند اما، این بار سهامداران بیشتر سهام اصل 44 را می خریدند که البته بازدهی های قابل قبولی را نیز نصیب شان می کرد . به هرحال، در سال 87 روند صعودی جدی تری شکل گرفت که در سال 88 این روند تشدید شد. اکنون دیگر معامله گران متوسط بازار توقع شان از سود سالیانه به بیش از 50 درصد رسیده بود. سهامداران خاطرات سال 84 را از یاد می بردند و آهسته آهسته سهامداران جدیدی وارد بازار می شدند. در حقیقت روند صعودی که در مورد اش حرف می زدیم قوام یافته بود . دیگر تعریف مردم از بورس جایی برای ضرر کردن نبود. بورس محلی بود که بازدهی سالیانه اش برای فردی که حاضر باشد کمی وقت بگذارد به بیش از 30 درصد می رسید . این تغییر روند از بدبینی به خوش بینی سبب شد تا افراد حقیقی و حقوقی زیادی متمایل به بازار سرمایه شوند . به زبانی دیگر بورس توانسته بود در غیاب بازار های موازی اش، محل دلپذیری برای جذب نقدینگی های سرگردان جامعه که هر روز هم بیشتر می شدند باشد. تنها در بین حقوقی ها می توان ادعا کرد تعداد صندوق ها و شرکت های سرمایه گذاری که در بازار فعال شدند در سه سال گذشته سه رقمی بود . نکته جالب اینکه اگر به عرضه و تقاضای کلی بازار نگاه کنیم، مشاهده می کنیم که در طرف عرضه که عمده ترین و معروف ترین بازیگرش سازمان خصوصی سازی بود، ضعف شدیدی مشاهده می شد و می شود. تقریبا اکثر شرکت های بزرگ وزارت صنایع مانند فولاد مبارکه، فولاد خوزستان، ملی مس همچنین بانکهای دولتی نظیر ملت، تجارت یا صادرات واگذار شده بودند و سازمان خصوصی سازی، اگر از بیمه ای ها که البته وزن معنا داری برای بازار ندارند، بگذریم، دیگر شرکت بزرگ و قابل توجهی برای عرضه نداشت (ندارد). نکته ای شاید برخی تحلیل گران به آن بی توجه بودند ( که البته با توجه به نبود آمار های رسمی در این زمینه حق نیز دارند) پول های تازه ای بود که از ابتدای امسال به بورس جاری شده بود. منشا این پول ها هم حقیقی های تازه وارد بودند و هم حقوقی های نو ورود . حجم نقدینگی های تازه وارد به بورس قطعا شاخص را در بسیاری از ایام بیمه می کرد. بخش دوم : فاندامنتال بی انصافی است که بگوییم در بعد فاندامنتال فضا کاملا مساعد بود و هست . در حوزه سیاسی فضای ملتهب سیاست خارجی و مشکلات متنوع داخلی کار را کمی دشوار کرده است. بحث طرح تحول و سرانجام آن هنوز برای فعالان بازار و تحلیل گران مبهم و تاریک است. نمی خواهم سرتان را با بحث هایی که ایمان دارم تا کنون بارها و بارها شنیده و خوانده اید به درد بیاورم. تنها به این نکته بسنده می کنم که رفتار بازار که نمودی از رفتارهای انسانی است، چند وقتی است که بی تفاوتی محض است و به نظر می رسد در آینده نیز چنین باشد. البته شاید مباحث روانشناسی بیشتر بتوانند به ما کمک کنند که درک کنیم چرا بازار دیگر به تحریم ها یا سایر بحران ها مانند قبل واکنش نشان نمی دهد که البته از حوصله بحث ما خارج است و آن خود نوشته ای دیگر را می طلبد . با وجود مطالب گفته شده در بالا، چند عامل دیگر نیز وجود دارند که قابل بررسی اند : افزایش شرکت ها سبب می شود تا همبستگی کلی بازار کاهش پیدا کند. در یک بازار مثلا 5 سهمی یا 5 میلیارد دلاری احتمال اینکه کل بازار کاهش پیدا کند بیشتر است نسبت به بازاری که 200 سهم با ارزش 70 میلیارد دلار دارد ( این مبحث نیز خود می تواند عنوان یک پژوهش باشد و بسط آن از حوصله این نوشته خارج است ). بار ها در همین چند ماه شاهد بودید که به محض به رکورد رفتن یک صنعت، صنعتی دیگر گوی پیشتازی را می رباید. دیگر عامل، رکورد بازار های رقیب نظیر مسکن، ارز و ... همچنین کاهش دایمی نرخ های بهره است که در حقیقت حجم نقدینگی سرگردان جامعه را در چند سال گذشته به شدت بالا برده است. حتی اگر 20 درصد از این نقدینگی جذب بازار سهام شود، شاخص بازار رشدی بزرگ را تجربه می کند. سرانجام یکی از عواملی که شاید گفتنش در این بخش خالی از لطف نباشد فعال شدن نسبی شرکت های سرمایه گذاری در بورس است . شرکت های سرمایه گذاری که پس از بحران سال های 84 و 85 به خواب فرو رفته بودند به نظر می رسد در یک سال اخیر بر حجم فعالیت شان افزوده شده است . شرکت های سرمایه گذاری ملی، صنعت و معدن و بانک ملی مثال های خوبی برای این بخش هستند. مقایسه حجم فعالیت های این شرکت ها در سال های گذشته و یک سال اخیر آمار خیره کننده ای را به رخ خوانندگان می کشد ( که البته چرایی این تحرک نیز بحث مفصل دیگری است) . بخش سوم : تکنیکال قبل از سال 87 تقریبا بحث غالب بین تحلیلگران تکنیکی، به ویژه علاقمندان به موج های الیوت شناخت موج کنونی شاخص بود . شاخص بازار سرمایه در سیکل بلند مدت خود، موجی بزرگ را در سال 84 تمام کرده بود. برخی از تحلیل گران این موج را موج سوم شاخص می دانستند ( موج اول رشد شاخص از بازگشایی بورس تا بحران سال 75 ) و برخی دیگر آن را موج اول می دانستند . به هرحال جملگی در تلاش برای شناسایی پایان موج نزولی بودند . شاید این بحث امروز کمی خاک خورده باشد یا چارتیست ها خسته از این بحث باشند ولی، وضعیت شاخص به وضوح به ما نشان می دهد موج صعودی بلند مدت شاخص آغاز شده است . این آغاز هم در نمودار قیمت هم در نمودار بازده نقدی و هم در نمودار ترکیبی آنها که امروز به عنوان شاخص بورس شناخته می شود، قابل عنوان است . به نظر می رسد صعود شاخص در زمانی که بسیاری از تحلیل گران تکنیکی از بحث قدیمی شان خسته شده بودند، رخ داد . جمع بندی : بازار نوسانی معامله گران را نوسان گیر می کند. این طبیعی است. همه ما در چند سال گذشته به نوعی نوسان گیر شده ایم ولی، به نظر می رسد امروز زمان آن است که چشم هایمان را بشوریم و استراتژی معاملاتی خود را کمی بلند مدت تر کنیم . البته اگر آنچه در بالا گفته شد صحت داشته باشد، باید خود را برای ریزشی نظیر سال 75 یا 84 آماده کنیم که با توجه به سیکل های بازار احتمالا در نیمه دوم سال 90 و 91 رخ خواهد داد . در پایان لازم است خاطر نشان کنیم مطلب فوق به هیچ عنوان ادعای صعود دایمی شاخص را ندارد بلکه، مدعی است روند میان مدت و بلند مدت شاخص به حالت صعودی تغییر شکل داده است . نقل از نما بورس
__________________
تنها دنبال راهی باش که با بازار همرا ه شوی آخرین ويرايش توسط ar460ash در August 25th, 2010 و ساعت 16:28 |
6 تشکر کننده از ar460ash: |
August 25th, 2010, 17:06 | #19 | |
Senior Member
|
0
نقل قول:
کارگزاری های مختلفی این امکان رو میدن . من خودم با کارگزاری بانک اقتصاد نوین کار میکنم . یوزر و پسورد اینترنتی رو میگیرید و وارد سایت میشید و بقیش هم که مشخصه . من تا بحال مشکلی ندیدم ازشون . به جز اوایل شروع کار که مسئول انتقال درخواستها یه مقدار براش مشکل پیش اومده بود و در نهایت درخواستهام رو منتقل کردند به یه شعبه دیگه . در حال حاضر هیچ مشکلی ندارم . موفق باشید .
__________________
... نبوغ یعنی انجام دادن آنچه از آن لذت می برید ...
|
|
تشکر کننده از MEhdi Sobhani: |
August 25th, 2010, 17:38 | #20 |
Senior Member
تاريخ عضويت: Nov 2007
ارسالها: 633
تشکر: 10,912
تشکر از ايشان: 2,134 بار در 596 پست
|
0
__________________
تنها دنبال راهی باش که با بازار همرا ه شوی آخرین ويرايش توسط ar460ash در August 25th, 2010 و ساعت 17:47 |
August 25th, 2010, 17:41 | #21 | |
Senior Member
تاريخ عضويت: Nov 2007
ارسالها: 633
تشکر: 10,912
تشکر از ايشان: 2,134 بار در 596 پست
|
0
نقل قول:
__________________
تنها دنبال راهی باش که با بازار همرا ه شوی |
|
تشکر کننده از ar460ash: |
August 26th, 2010, 16:44 | #22 | |
Member
تاريخ عضويت: Apr 2010
محل سكونت: تهران
ارسالها: 58
تشکر: 80
تشکر از ايشان: 150 بار در 55 پست
|
0
نقل قول:
من از قوانين فاندامنتال اصلا سر در نميارم ولي در مورد صنعت و معدن عرض كنم كه سال 82-83 سهم اين شركتو خريديم 309 تومن الان بعد از 6-7 سال تازه سهمش شده 120 تومن يعني همين چند روز پيش رفتيم كارگزاري چي چي كه مثلا سود بگيريم و شاخ در اورديم من اسمشو ميزارم كلاه برداري جالب اينه كه يه برگه بهمون دادن و من اين رقم 150 مييار رو توش ديدم و اولش فك كردم سهم ماس بعد ديدم نه سهم ما اون مميز كوچولو نخوديه اون گوشه پشت برگس !!! در مورد دوستاني كه مي فرمايند به تاپيك ربط نداره سوالم اينه - بورسي كه شركت هاي بزرگ توش اينطورين چطور ممكنه پيشرفت داشته باشه؟ اصلا پيشرفت چه معني داره براي شركت هايي كه فقط با پول واريزي مردم توي بورس سره پان؟ و با نزول دادن همون پول (شايد) بخش كوچيكيش رو به عنوان سود به سهامدارا ميدن؟؟؟؟ حالا هرچي مقاله بياريد و از علما و اساتيد مطلب بيان كنيد؟ با تشكر
__________________
وفا كنيم و ملامت كشيم و خوش باشيم كه در طريقت ما كافريست رنجيدن
|
|
August 26th, 2010, 17:48 | #23 |
Senior Member
|
0
همين كه سرمياه شركت را به عنوان ميزان سرمايه خودتان فكر كرده ايد، نشان دهنده اين طرز تفكر است! من خودم با اين كه در بورس ايران در بدترين موقع وارد شدم (سال 83) و تقريبا با زيان هم خارج شدم، و بورس بعد از خروج من در سال 85 به رونق رسيد،اما مانند شما فكر نمي كنم كه شركتهاي بورسي پول خودم را به عنوان سود به من بر مي گردانند. شما وقتي سهم يك شركت را مي خريد، يعني خود را در مالكيت شركت سهيم كرده ايد و شركت بايد با كار در رشته خودش با سرمايه ثبت شده كه قبلا پرداخت شده و ربط چنداني به پول شما ندارد، سود كسب كندو در پايان سال مالي بين سهامداران تقسيم كند. شما شانس نداشته ايد و سهم بدي مثل سرمايه گذاري صنعت و معدن خريده ايد، اما اگر مثلا كنتور سازي يا بانك سينا يا كالسيمين و... را خريده بوديد، اين طور نمي گفتيد! پ.ن: يادش بخير سهم سرمايه گذاري ملت را هر سهم 349 تومان خريدم الان تقريبا تنها سهميه را براي من به عنوان يادگاري بورس باقي مانده است، سه ساله كه ا قيمت 47 تومان بسته شده و اصلا قابل خريد و فروش نيست. پارسال هم برگه افزايش سرمايه توسعه صنعتي به نشاني منزل پدر من آمده بود و من يادم اومد يك مقداري هم از اين سهم دارم! كلا فكر ميكنم مشكل بورس من بودم كه با خروج من حل شد!!!
__________________
هرکه ناموخت ازگذشت روزگار هیچ ناموزد زهیچ آموزگار |
5 تشکر کننده از rasoulg: |
November 16th, 2010, 00:29 | #24 |
Junior Member
تاريخ عضويت: Jan 2010
محل سكونت: ایران
ارسالها: 24
تشکر: 459
تشکر از ايشان: 47 بار در 17 پست
|
عوامل تشکیل حباب قیمتی به زبان ساده
0
با سلام و تشکر خدمت اساتید و خوانندگان این تابیک . از انجا که عنوان این تابیک " بورس: حباب یارشد " هست . قصد دارم عوامل تشکیل حباب در قیمت بازار و چگونگی مشخص کردن و تایید ان را به زبان ساده در حد امکان توضیح دهم .
قبل از انکه به تعریفی از حباب قیمتی و عوامل بوجود اورنده ان ببردازیم لازم است ابتدا بستری که در ان حباب تشکیل می شود را بشناسیم یعنی بازار . بازار چیست؟ بازار مکان یا موقعیتی است که خریدا و فروشنده بتوانند با هم ارتباط داشته و به معامله ببردازند. چهار بازار و جود دارد :1- بازار کالا ی مصرفی و سرمایه ای 2- بازار خدمات مصرفی و سرمایه ای 3- بازار نقدینگی مصرفی و سرمایه ای 4- بازار سرمایه. به دو بازار 1و2 بازار کالا و خدمات . و به دو بازار 3و4 بازار مالی گویند که شامل بازار بول و سرمایه است.در بازار 3 متغیر و جود دارد فروشنده خریدار قیمت.یا به عبارتی عرضه تقاضا قیمت .اگر عرضه زیاد شود قیمت به دلیل رقابت بایین می اید و اگر تقاضا به همان نسبت افزایش یابد قیمت به همان مقدار کاهش یافته افزایش می یابد و در نهایت قیمت به مقدار ثابت اولیه برمی گردد. اگر همیشه تقاضا و عرضه به یک اندازه باشند و یا با تغییر دیگری ان یکی هم به همان اندازه تغییر کند قیمت ثابت می ماند.به این می گویند قیمت تعادلی . اگر به هر دلیل یکی از دو طرف عرضه یا تقاضا نتواند خودش را به دیگری که مدام در حال افزایش است برساند. بسته به این که کدام طرف در حال افزایش مداوم است قیمت هم بطور بیوسته در حال افزایش یا کاهش می باشد یعنی روند افزایش یا کاهش تا مدت زمان طولانی تری ادامه می یابد.بس قبل از اینکه بخواهیم حباب قیمت را در یک بازار درک و کشف کنیم ابتدا باید وضعیت عوامل موثر در بازار(عرضه -تقاضا-قیمت) را بشناسیم و در ثانی درک درستی از قیمت ذاتی یا تعادلی و چگونگی کشف ان و همینطور قیمت بازار داشته باشیم.مثالی در اینجا می زنم . یک شرکت تولید کننده کالا ..... |
November 16th, 2010, 01:11 | #25 |
Junior Member
تاريخ عضويت: Jan 2010
محل سكونت: ایران
ارسالها: 24
تشکر: 459
تشکر از ايشان: 47 بار در 17 پست
|
ادامه ....
0
یک شرکت تولیدی در یک دوره کوتاه مدت زمانی مثلا یک ماه تعدادی کالا تولید می کند و بعد همه هزینه های ان دوره زمانی را محاسبه می کند. مواد اولیه-اجاره یک ماه- حقوق و دستمزد-هزینه سوخت - بهره بدهی - مالیات - سود بیشنهادی سهام و مالکان - حمل و نقل-تبلیغات- و غیره با هم جمع شده بر تعداد کالای تولید شده تقسیم می شود تا هزینه تمام شده برای یک کالا بدست اید و بعد هم هزینه توزیع انبار و سود معقول و عرف عوامل فروش و ... درنهایت قیمت تقریبا ذاتی یک کالا مشخص شود.یعنی همه هزینه هایی که ازمرحله تولید تا وقتی که بدست مصرف کننده برسد و با سود معقول عوامل روی کالا جمع شود .وقتی قیمت ذاتی کالایی را بدانیم باید ببینیم قیمت بازار ان چیست و ایا با مجموع هزینه و سودمعقول برابر است یا با ان فاصله دارد.اگر قیمت بازار بیشتر از قیمت ذاتی باشد گفته می شود حباب قیمت وجود دارد.هرچه این فاصله بیشتر باشد حباب هم بیشتر است.حال چگونه بفهمیم قیمت سهام یک شرکت سهامی عام در بورس قیمت حبابی است و با قیمت واقعی ان فاصله دارد؟ ساده است صورت مالی حسابرسی شده ان شرکت را بررسی می کنیم دارایی را از بدهی کم می کنیم مقدار سرمایه بدست می اید و ان را بر تعداد سهام تقسیم می کنیم قیمت واقعی سهم بدست می اید حال باید به قیمت بازار یعنی همان که تمودار تالار بورس هر روز منتشر می کند نگاه کرد و ببینیم قیمت بازار ایا با قیمت ذاتی سهم فاصله دارد یا نه .البته دامنه نوسان قیمت بازار حول قیمت ذاتی سهم تا حدودی منطقی است و ان هم مربوط به اطلاعات بخش شده از شرکت و بازار و صنعت و اقتصاد و هماهنگی و تعامل عرضه و تقاضا با هم است.این نوسانات قیمت بازار و قیمت ذاتی رابطه منطقی با عوامل موثر در اقتصاد در سطح کلان و همینطور صنعت مورد نظر و شرکت مورد نظر دارند و با توجه به وضعیت متقابلی که بوجود می اید خنثی می شود
بس حباب های قیمتی در حد معقول و قابل انتظار همیشه بوجود می ایند و عوامل طرف دیگر به ان واکنش نشان داده و در نتیجه حباب برطرف می شود و قیمت بایین تر از قیمت ذاتی هم به همین شکل توسط عوامل طرف دیگر از بین می رود.البته به شرطی که عوامل بازار ازادانه در بازار حضور داشته و کنترل بازار را در دست داشته باشند. |
November 16th, 2010, 01:49 | #26 |
Junior Member
تاريخ عضويت: Jan 2010
محل سكونت: ایران
ارسالها: 24
تشکر: 459
تشکر از ايشان: 47 بار در 17 پست
|
ادامه ....
0
عوامل ایجاد کننده حباب:
1-افزایش انگیزه سرمایه گذاری و سفته بازی به سمت یک بازار 2-جهت دهی اعتبارات رسمی و غیر رسمی به سمت بازار 3-افزایش اعتماد به رشد یک بازار و همینطور افزایش جذابیت ان در اذهان سرمایه گذاران 4-گسترش جذابیت بازار در سطح وسیعی از جامعه. 5-عدم جذابیت دیگر بازارهاو انتقال نقدینگی از انها به سمت بازار مورد نظر. 6- سیاست گذاری کلان اقتصادی و دولتی و.. و حمایت انها از سرمایه گذاران در ان بازار 7-ایجاد قوانین و سایر عوامل تسریع کننده جهت تامین مالی و کاهش ترس از سرمایه گذاری در ان بازار و نقش تبلیغات. اگر همه عوامل بالا فقط جهت تقاضا برای مصرف باشد و طرف عرضه هم به همان اندازه طرف تقاضا حمایت شود مشکلی بیش نمی اید چرا که اولا ما در مصرف محدودیت داریم مثلا تعداد کالایی که هر فرد جهت مصرف شخصی نیاز دارد به هر حال هر چقدر که ان شخص ولخرج و مصرف باشد با هم محدود است و مطلوبیت کاهش می یابد. به عنوان مثال اگر خانواده ای مسکن برای مصرف شخصی بخواهد یکی یا حداکثر دو تا کافی است. از طرفی اگر سمت عرضه مورد توجه وحمایت سیاستگذاران در سطح کلان باشد به افزایش تقاضا که موجب افزایش حباب قیمتی شده توسط عرضه برابر باسخ داده و در نتیجه حباب بوجود امده برطرف می شود.و یا اگر ابتدا طرف عرضه حمایت شود و با افزایش عرضه قیمت افت کند .عوامل عرضه با افت قیمت و کاهش سود مطلوبیت سرمایه گذاری بیشتر کاهش می یابد و با حمایت از طرف تقاضا از سود سیاست گذاران .. و تحریک تقاضا متناسب با مازاد عرضه در نهایت قیمت کمتر از ارزش ذاتی تصحیح می شود و بنابراین قیمت بازار به قیمت ذاتی برمی گردد .به هر حال وقتی عوامل اجزای تشکیل دهنده اقتصاد مثل مسکن صنعت کشاورزی بازار های مالی. ارز تجارت داخلی و خارجی .تقریبا به یک اندازه قوی باشند و کارایی داشته باشند و مورد حمایت هم از نظر قوانین و هم تامین سرمایه باشند و کم و بیش به یک اندازه در اذهان مردم و سرمایه گذاران جذاب باشند.نوسانات عرضه و تقاضا و نوسانات قیمت حول قیمت ذاتی در حد منطقی و قابل بیش بینی وجود دارد و مشکل خاصی راهم بوجود نمی اورد. |
تشکر کننده از adel222: |
November 16th, 2010, 02:44 | #27 |
Junior Member
تاريخ عضويت: Jan 2010
محل سكونت: ایران
ارسالها: 24
تشکر: 459
تشکر از ايشان: 47 بار در 17 پست
|
ادامه ....
0
از صده بیستم تاکنون سه نوع حباب قیمتی وجود داشته 1- حباب قیمتی در بازارکالا و خدمات2- حباب قیمتی در بازار سرمایه3- حباب قیمتی در بازار مسکن.
حباب های قیمتی در بازار کا لا و خدمات هیچ وقت معضلی در اقتصاد نبوده بدلیل انکه اولا این حباب بدلیل یک نو اوری و اختراع یک کالا و خدمات خاص بوجود می امده که بعد از مدت زمانی که صاحبان امتیاز سود خوبی بدست میاوردند با توزیع امتیازتولید و یا تولید مجدد ان کالا توسط مهندسی معکوس و یا کشف مجدد ان نواوری و بلاخره افزایش سرمایه گذاری و تولید و خارج ساختن ان کالا از حالت انحصاری و تولید انبوه و غیره .سرانجام بعد از مدت زمانی حباب قیمتی در مورد ان کالا یا خدمات خاص با رسیدن عرضه به تقاضا تعدیل می شد و از طرفی کاهش جذابیت کالا و خدمات مورد نظر و امکان صادرات و واردات هم طرف تقاضا را تعدیل می کرد. ولی حباب قیمتی در مورد بازار مسکن و سرمایه همواره معضلی برای اقتصاد بوده است.که به ترتیب هر دو مورد را بررسی می کنیم. حباب قیمت در بازار مسکن: مسکن کالای غیر منقول است یعنی در صورت اضافه تولید و اشباح تقاضا امکان صادر کردن مازاد تولید وجود ندارد. افزایش تقاضای مصرف در بازار مسکن اگر با حمایت طرف عرضه همراه باشد تقاضا و عرضه به هم می رسند و در نهایت با تعدیل قیمت مشکل حباب برطرف می شوند.ولی اگر تقاضا در بازار مسکن از نوع تقاضای سرمایه ای باشد و اگر عواملی مثل تامین اعتبار مخصوصا با بهره بایین با ان همراه باشد تا مدت زمانی افزایش عرضه با افزایش تقاضای مصرفی همراه است و به مرور زمان تقاضای مصرفی اشباح شده و تقاضای سفته بازای یعنی تقاضای کاذب جای تقاضای مصرفی واقعی را می گیرد. با افزایش تقاضای کاذب قیمت بالا می رود و طرف عرضه را تحریک می کند بس عرضه افزایش می یابد.و با افزایش عرضه قیمت بایین می یابد و طرف تقاضای کاذب تحریک می شود و دوباره قیمت افزایش می یابد و باز طرف عرضه تحریک می شود. و این روند همینطور ادامه بیدا می کند.توجه داشته باشید که اینجا عرضه با تقاضای مصرفی واقعی طرف نیست تقاضای واقعی مصرفی خیلی وقت بیش اشباح شده و کنار رفته است.و انچه که اینجا به عنوان تقاضا می بینیم و طرف عرضه را فریب میدهد و ان را تحریک به عرضه بیشتر می کند تقاضای کاذب و سفته بازی است.خب اگر تامین اعتبار و منابع برای یکی از طرفین و یا هر دو طرف محدود و یا قطع شود بلاخره این بازی تمام می شود.ولی تامین کنندگان اعتبار وقتی می بینند قیمت همینطور بالا و بالاتر می رود چرا اعتبار را قطع کنند؟وقتی طرف عرضه ببیند قیمت همچنان بالا و بالاتر می رود چرا عرضه مجدد را قطع کند ؟ طرف تقاضای کاذب و قتی ببیند قیمت جهتی به سمت بایین دارد و مجددا به قیمت بالاتر از قبلی می رسد چرا فعالیت سفته بازی و تحریک تقاضا و سبس تحریک عرضه برای فروش به سفته باز دیگر کسب سود از نوسان قیمت را متوقف کند؟ |
تشکر کننده از adel222: |
November 16th, 2010, 03:21 | #28 |
Junior Member
تاريخ عضويت: Jan 2010
محل سكونت: ایران
ارسالها: 24
تشکر: 459
تشکر از ايشان: 47 بار در 17 پست
|
ادامه ....
0
در حقیقت هر کدام از سه عامل فوق یعنی تامین کنندگان اعتبار- طرف عرضه- طرف تقاضای کاذب(سفته باز) مگر دیوانه باشند وقتی نوسانی جهت خرید و فروش و همینطور افزایش قیمت و روند صعودی در نهایت و جود دارد.دست از سر این بازار بردارند.
تاکنون چندین با کلمه سفته باز تکرار شده است و از طرفی ما می خواهیم بگوییم که چرا تشکیل حباب در یک بازار خطرناک است .خب گفتیم که در هر بازاری همیشه کم و بیش حباب وجود داردیعنی همیشه نوسانی بالای ارزش ذاتی و بایین ارزش ذاتی وجود دارددر دامنه نوسانی معقول و با توجه به شرایط اقتصادی کلان و صنعت مورد نظر وشرکت مورد نظر سلیقه مصرف کنندگان کالا و خدمت ابدائی جدید و سایر عوامل واقعی اقتصاد.اگر این نوسانات وابسطه و تابع عوامل واقعی اقتصاد باشد که قابل بیش بینی هم هست مشکلی را بوجود نمی اورد همانطور که در بست های قبلی ذکر کردیم یعنی عرضه و تقاضای واقعی و حمایت طرف عرضه و تقاضا و تعدیل قیمت و.. اینجا که گفتیم حباب خطرناک است برای این است که سفته باز جای طرف تقاضا را گرفته است خب مگر سفته باز چکار می کند که حباب بوجود امده در این جا را خطرناک می کند؟به هر حال گفتیم که در عرضه و تقاضای واقعی هم حباب و نوسان وجود دارد و از طرفی تورم هم از وقتی که بشتوانه طلا کنار رفت بدلیل سیاست های مالی و بولی و کسری بودجه دولت ها و مشکل تراز برداخت و منابع طبیعی ارز اور و طرح های توسعه ای و زیربنایی و غیره . تورم کم و بیش وجود دارد.و می دانیم که قیمت ها هر سال بدلیل تورم بالاتر از سال قبل می شود در همه جای دنیا. برای اینکه ببینیم گناه سفته باز چیست و تفاوتی که با متقاضی حقیقی دارد مثالی می زنیم تا تفاوت مشخص شود. شخصی یک ماشین می خرد که داشته باشد.یعنی بقول معروف برای داشت و استفاده شخصی. می بینید چقدر فسفر مغز می سوزاند که چه ماشینی بخرد چقدر بخرد چه مدلی دست دوم یا نو چه قیمتی ووو. سرانجام ماشینی را که می خرد تا حد امکان به ان وفادار است به ان تعلق خاطر بیدا می کند . بعد از مدتی اگر کسی ببرسد می فروشی؟ بلا فاصله جواب می دهد نه خیر!!!!!!! مگر اینکه مشکلی بیش بیاید و به بول نیاز داشته باشد و این در مورد هر کالایی از خانه گرفته تا لوازم خانگی ووو وجود دارد.وقتی خرید نگه می دارد تا مدت زمانی که مستهلک شود یا به دنبال مدل بهتری برود و یا مشکل نقدینگی بیدا کند و به بول نیاز داشته باشد. |
November 16th, 2010, 03:58 | #29 |
Junior Member
تاريخ عضويت: Jan 2010
محل سكونت: ایران
ارسالها: 24
تشکر: 459
تشکر از ايشان: 47 بار در 17 پست
|
ادامه ....
0
اگر متقاضی واقعی بفکر تعویض کالای قدیمی با مدل جدید تر بیا فتد این حق اوست چون می خواهد کیفیت زندگیش را بالاتر ببرد و حالا باید مخترعین و نو اوران و عرضه کنندگان به تکابو بیا فتند تا هم این نیاز به رفاه بیشتر را جوابگو باشند و هم به کسب و کارشان سر و سامانی دهند.وفاداری خریدار به کالای خرید شده برای استفاده شخصی باعث می شود اشباح تقاضا تا مدت زمان بیشتری باقی بماند و همینطور قیمت هامدت زمان بیشتری ثبات داشته باشد و تقاضای جدید فقط مواردی باشد که تازه به امکان و شرایطی رسیده اند که به ان کالا ها و خدمات نیاز داشته باشند.و تقاضای برحقی است عرضه کنندگان و تامین کنندگان هم از قبل بیش بینی کرد ه اند.
ولی سفته باز.اولا سفته باز نیاز حقیقی به کالا ندارد یعنی و فادار که نیست حتی علاقه ای هم به انچه خریده ندارد. بس به چه علاقه دارد تعلق خاطر او به چیست که باعث شده رغبت به خرید بیدا کند؟ تفاضل قیمت اینده به حال . این اینده می تواند یک ثانیه باشد تا چند سال.و البته هر چه زمان کمتر باشد بهتر است.میدانیم که سرعت گردش نقدینگی هر چه بیشتر باشد یعنی خرید و فروش بیشتر و درنتیجه تحریک تقاضای بیشتر و افزایش قدرت نقدینگی و سرانجام تحریک عرضه بیشتر. سفته باز نه تنها به کالا ی خرید شده تعلق خاطری ندارد به بازار وارد شده در ان هم تعلق خاطر ی ندارد و مشکل اصلی از اینجا شروع می شود.سفته باز بازار خوب و بررونق را انتخاب می کند با افزایش گردش نقدینگی در ان باعث تحریک طرف عرضه بیوسته و بیوسته می شود با روند صعودی قیمت تامین کنندگان اعتبار و دیگر سرمایه گذاران و نقدینگی ها را به سمت ان جلب می کنند. از سرازیر شدن خیل عرضه کنندگان و نقدینگی ها و تامین کنندگان به سمت این بازار که سفته بازان راه انداخته تقاضاهای واقعی هم منتفع می شوند بار خود را بسته و کنار می روند سفته بازان می مانند و سایرین. قیمت ها بالا و بالا و بالا و بالا و بالا تر می رود تاکی ؟ مازاد عرضه بی حساب با لا رفته که سفته بازان خطر راحس می کنند و تازه کلی هم سود کرده اند البته ان افزایش قیمت بی حساب و ان مازاد عرضه بی حساب را نه تقاضای واقعی بلکه خود سفته بازان بوجود اورده اند تا هنگامی که انها به این مازاد ها را دست بدست کنند و گردشنقدینگی را زیاد کنند مشکلی بیش نمی اید ولی وای به روزی که انها چشمشان به بازار دگری بیا فتد و و از این بازار خسته شوند و یا خطری را حس کنند چه می شود؟ |
November 16th, 2010, 04:46 | #30 |
Junior Member
تاريخ عضويت: Jan 2010
محل سكونت: ایران
ارسالها: 24
تشکر: 459
تشکر از ايشان: 47 بار در 17 پست
|
ادامه ....
0
سفته بازها که حسابی از این بازار سود برده اند یکباره هر چه در این بازار دارند و می فروشند می روند انها اولین فروشندگانند بس در قیمت بالا می فروشند. انها که هیچ تعلق و وفاداری به این بازار و کالا ندارند که مردد بمانند و چشم انتظار اینده . انها همه چیز را می دانند می دانند این حباب را خودشان بوجود اورده اند با خرید و فروش مداومشان با بازارسازی مداومشان و با تحریک عرضه مداومشان و فریب دیگران تا بیایند و بیایند ولی چیزی که هست انها گوش به زنگ و حساس به واکنش سیاست گذاران می مانند چه وقت دولت یا بانک مرکزی تصمیم دارد مداخله کند و بازی را متوقف کند. انها می دانند چه وقت . با اولین اخطار همه را می فروشند به کی به متقاضیان تازه رسیده و اقعی.
وقتی سفته بازان صحنه را خالی کردند همه ان گردش نقدینگی و افزایش تقاضای کاذب برای افزایش قیمت به بایان می رسد . قیمت ها ثابت می ماند و یا کمی تغییر می کند . انها رفته اند و تقاضای واقعی هم با مازاد عرضه ای که بوجود امده وجود ندارد. تازه بعضی از سرمایه گذارهای حقیقی ( نه سفته باز) متوجه خطر و سوت و کوری بازار شد ه اند و شروع به فروش می کنند.و یواش یواش سایر سرمایه گذارها هم متوجه می شوند و شروع به فروش می کنند و قیمت بایین و بایین و بایین تر .عرضه متوقف می شود سرمایه گذاری متوقف می شود .مازاد عرضه بای می ماند مسکن که کالای منقول نیست که اگر جایی خریدار نداشت برداریم جای دیگر که متقاضی دارد بفروشیم. حباب سهام: وقتی به هر دلیل بازار سرمایه جذاب شود و خیل نقدینگی را به سمت خود جذب کند. قیمت سهام بالا می رود و حباب تشکیل می شود یعنی قیمت بازار ان از قیمت ذاتی سهم بالاتر و با جذب نقدینگی بیشتر بالاتر و بالاتر می رود.خب شرکتی که قیمت بازار سهمش از قیمت واقعیش بالاتر رفته چه کند که این دو قیمت را به هم نزدیک کند. دو راه دارد 1- افزایش تقاضایی که برای سهامش در بازار بوجود امده را کاهش دهد.ایا به نظر شما یک شرکت این کار رامی کند ؟ مسلما نه. چه بهتر از این که نامت به خوبی و حسن بر سر زبان ها باشد .2- شرکت با توسعه سر مایه گذاری افزایش محصول جدید و گسترش بازار فروش و افزایش صادرات و افزایش سهم بازار و کاهش هزینه و غیره سود اوری و فروش خود را افزایش و بدلیل همه انچه که گفتیم وادار به عرضه سهام جدید در بازار که در نتیجه انها با افزایش عرضه سهام جدید و کاهش قیمت سهم و رساندن ان به قیمت ذاتی شود. خوب می دانیم که همه انچه که تحت عنوان طرح توسعه برای شرکت ها گفتیم به زبان اسان و در عمل چقدر مشکل است.نرخ ارز -تحریم- جنگ- هزینه مواد اولیه و سوخت- وضعیت اجاره و مسکن-قوانین کسب و کار-دست مزد و هزینه سربار-مالیات-واردات-تعرفه گمرکی-جا بیدا کردن و نفوذ در بازار جهانی - مدیریت و دانش فنی-فرهنگ جامعه و غیره |
Bookmarks |
برچسبها |
بورسحباب, رشد |
|
|