September 12th, 2004, 10:42 | #1 |
Senior Member
|
0
« وپترو : اين راهش نيست دكتر ! » همگي ما در جرايد و اخبار گزارشات سازمان بورس جهاني در يكي دو سال اخير را مطالعه كرده و يا حداقل نيم نگاهي به آن انداخته ايم . در نگاه اول براي هر ايراني غرور آميز به نظر مي رسد . در رده بندي هاي گوناگون بازارهاي دنيا بالاتر از نام بسياري از ابربازارهاي سرمايه دنيا نظير لندن ، توكيو ،هنگ كنگ و … نامي به چشم مي خورد كه به گواهي آمار و ارقام ، چشم بسياري تحليل گران و كارشناسان اقتصادي دنيا را خيره كرده است . نامي كه براي مسئولان اقتصادي كشور نيز بيش از همه موجب افتخار و غرور بوده است . و اين نامي نيست جز «بورس طهران » … بله … بورس طهران در سالهاي اخير از لحاظ فاكتورهاي مهم ارزيابي نظير رشد شاخص ، رشد ارزش بازار ،رشد ارزش معاملات ، تعداد معامله گران ، پذيرش شركتهاي جديد و … در رده اولين ها در سطح جهان مطرح شده و گويا امسال نيز راه كسب افتخارات خود را ادامه خواهد داد . اما اگر فكر كنيم كه اين بي نظير بودن در بازارهاي مالي دنيا فقط به فاكتورهاي فوق محدود مي شود به نظر بنده در اشتباهيم . بورس طهران از بسياري از جهات ديگر ( كه شايد افتخار آميز هم نباشد ) نيز با ساير بازارهاي دنيا از زمين تا آسمان تفاوت دارد و يكي از اين تفاوتها «فردمحوري » وحشتناك است . بهتر از بنده مي دانيد كه در بازارهاي مالي توسعه يافته دنيا « فرد » در سيستم تعريف مي شود و نقش و وظايف و افكار او قبل از هر چيز بايد با قوانين و منطق كلي حاكم بر مجموعه ارزشيابي و تعريف گردد . .بدين ترتيب مثلاً اگر هر ماه دبيركل بورس نيويورك تعويض شود ، سيستم به گونه اي طراحي شده است كه بازار كمترين آسيب را از تحميل چنين ريسكي به خود مي پذيرد و در بعد كوچكتر در شركتهاي بزرگ و معتبر دنيا نيز چنين روندي برقرار است ، از اينرو تغييرات افراد و مناصب هيچگاه باعث شوك ناگهاني به يك بخش نمي شود و حتي ايده هاي مديران جديد نيز مي بايست با لحاظ نمودن يك دوره «گذار» ، كاملا تدريجي وبا مطالعه كافي تعريف و اعمال گردد . اين در حاليست كه در بورس طهران از آنجا كه در نوع خود بي نظير است به نوعي عكس قوانين فوق جاري است . بدين نحو كه هر كس در مسند قدرت قرار گيرد با تمام قوت و بدون ارزيابي شرايط قبلي و فعلي فرياد تجدد سر مي دهد و اينكه تا بحال راه را اشتباه رفته ايم و برشمردن زيانهايي كه از بابت تصميمات نادرست گذشته پرداخته ايم و حالا همه را دور مي ريزيم و از نو شروع مي كنيم و همه هم بايد در اين زمان خود را با سيستم و برنامه هاي توسعه جديد هماهنگ كنند ! حالا ايكاش اقلاً تصميم گيرندگان در مسند خود ثابت بودند … خوب ، نتيجه اين مي شود كه ريسك عجيبي از رهگذر اين وضعيت بر بازار ايران تحميل شده است . شايعات بي پايه و اساس در بازار روز به روز توسعه مي يابند و پراهميت تر مي شوند . استراتژي هاي توسعه بازار و شركتها قابل اعتماد نيستند چرا كه كافيست مديران طراح آن جاي خود را به عده ديگري بدهند و آنگاه همه تحليل ها بهم مي ريزد و بايد از نو همه شرايط را بررسي كرد . خوب باز هم پرحرفي كردم . هدفم از اطاله كلام ، اشاعه بدبيني نبود چرا كه به قول دوستي « بورس طهران ديگر سرجهاز ما شده است »، بلكه مي خواستم به اين نكته توجه كنيم كه ما به عنوان فعالان در بازار بايد اين شرايط خاص را همواره مد نظر داشته باشيم و در ديدگاهها و معاملات خود آنرا لحاظ نماييم تا به اميد خدا بتوانيم بهره بهتري از بازار بگيريم . اما يك هدف ديگر هم از بيان اين مقدمه داشتم و آنهم تجلي مفاد موارد مذكور در مجموعه سرمايه گذاري پتروشيمي در سال جاري بود كه در حقيقت تحت تأثير تغيير مديريت با چالش قابل توجه عملكرد و خط مشي مواجه شد كه در موارد زير سعي مي كنيم آن را بررسي كنيم . 1- ياد « پورقناد » به خير !… مهندس پورقناد ( مدير اسبق سرمايه گذاري پتروشيمي ) الحق والانصاف يكي از مديران كاركشته صنعتي بود . اگر چه وي كمتر به بازار سهام شركت و زيرمجموعه ها توجه داشت (و در نهايت شايد به واسطه همين اهمال از مسند خود كنار رفت ) اما وي به همراه مهندس پيوندي ، فعاليتهاي اصيل و ارزشمندي را در مجموعه سرمايه گذاري پتروشيمي آغاز كردند و در طول چهار سال (82-79)اين مجموعه را از وضعيت سخت ، راكد و بحراني آغاز دوره به دوراني طلايي و پرثمر در پايان سال 82 رهنمون شدند . به شمه اي از اقدامات ايشان توجه فرماييد : الف -تأسيس و تبديل شركت گازلوله به يك شركت توانمند و يكه تاز در عرصه توليد لوله هاي پلي اتيلن آبرساني ، فاضلابي و گاز رساني . ب- تبديل «لاستيكي سهند » از شركتي با فروش حدود 2ميليارد تومان در سال 79 به بيش از 5 ميليارد تومان در سال 82 با در نظر گرفتن شرايط بسيار خاص و بحراني صنعت لاستيك و وضعيت حاد فروش محصولات آن در كشور (به واسطه واردات بي حد و رويه ) ج- در نظر گرفتن طرحهاي توسعه مداوم و مستمر براي مجموعه كربن و دوده صنعتي و عطف فعاليتهاي اين بخش به سوي صادرات د- بهينه سازي و باز سازي چند مرحله اي كارخانه پتروشيمي آبادان و تأسيس واحد هاي زيرمجموعه اي جديد براي آن ( كلر خرمشهر – پوليكا نوين و ….) همچنين تأسيس فاز گازي مجموعه با در نظر گرفتن مزيت خوراك گازي. ه - تمركز وسيع در زمينه بهره وري فعاليتها در شركتهاي خارج بورسي كه مدتها در وضعيت راكد و مسكوت بودند نظير پتروشيمي غدير – تكين كو – پلي نار – كيمياگستر غرب و …و تبديل اين واحد ها به شركتهايي با سود دهي مناسب . اما نگاهي هم بياندازيم به وضعيت سهام شركت در مجمع مهرماه سال 1382: الف – بازدهي هر سهم وپترو در فاصله زماني دو مجمع (81 تا 82) به 104درصد رسيد .(از 1314 ريال در زمان بازگشايي در آبان 81 به 2682 ريال در تاريخ بسته شدن نماد سهم در مهرماه 82) ب – ارائه شفاف ترين گزارش حسابرسي در سال 82 توسط شركت سرمايه گذاري پتروشيمي : در گزارش بسيار قابل توجه مجمع مهر 82 در صورتهاي مالي تلفيقي شركت ، ذخيره كاهش ارزش و موارد ظريف حسابرسي شركتهاي سرمايه گذاري به نحوي رعايت شده بود كه حتي تحسين حسابرس شركت و سازمان حسابرسي را نيز برانگيخت . ( راستي احتمالاً خيلي جالب خواهد بود اگر گزارش حسابرسي مجمع آتي را با گزارش سال گذشته مقايسه نماييم . ) ج- جالب است كه به بخشي از اظهارات مهندس پورقناد در مجمع شركت در سال 82 توجه فرماييد : « هدف سرمايه گذاري پتروشيمي ، هدايت سرمايه به بخشهاي مولد است نه تجارت . ما تصميم گرفته ايم كه سرمايه گذاري پتروشيمي را دقيقاً در مسير اهداف اوليه مؤسسان آن يعني جذب سرمايه هاي مردمي و بكارگيري آن در جهت توسعه صنعت پتروشيمي كشور قرار دهيم . در بخش بسيار كليدي و مهم مهندس قناد با اشاره به ديدگاه مديران مجموعه گفت : « مديريت سرمايه گذاري پتروشيمي بين دو گروه و ديدگاه قرار گرفته است .» گروهي به دنبال سود هاي كوتاه مدت هستند و گروهي با ديد بلند مدت به سرمايه گذاري خود نگاه مي كنند . من در همين جا مي خواهم به سهامداران اطمينان دهم كه مديريت سرمايه گذاري پتروشيمي در صدد است كه با حفظ روند فعلي قطعاً منافع درازمدت را مد نظر قرار دهد … » اما زمان نشان داد كه متاسفانه برخي با پيش بيني مهندس پور قناد چندان هم موافق نبودند و نتيجه هم اين شد كه در جلسه اي محرمانه در اواخر پاييز 82 مديران ارشد تأمين اجتماعي گرد هم آمدند تا تصميم نهايي را اتخاذ كنند . اما اين بار زور گروه دوم كه از ابتدا در حاشيه بود بر طرفداران پورقناد چربيد و نتيجه هم اين شد كه در آغاز بهار 83، گروهي با نگرش 180 درجه متفاوت با نگرش گروه قبلي سكان هدايت وپترو و خانواده را بر عهده گرفتند و در اين ميان نامي از همه برجسته تر بود : دكتر ناصري … 2- براي «ما » كه بد نشد …! به قول دوستي :« ما چندان كاري به بد و خوب بازار و جريانات آن نداريم و تنها چيزي كه براي ما مهم است همان به اصطلاح «گين» يا سود است . » الحمدالله فكر مي كنم اكثر فعالان بازار از روند حركت خانواده وپترو از ابتداي سال سودهاي خوبي كسب كرده باشند جايي كه بهاي هر سهم وپترو نسبت به ابتداي سال، حداقل 7 برابر شده ،گازلوله 5 برابر ، كربن 4برابر، تكين كو نسبت به زمان عرضه 4 برابر، پترو آبادان 3 برابر و … اما يك سوال اساسي اينروزها ذهن فعالان بازار را به خود معطوف داشته است و آن اين است كه « آيا روند رشد وپترو وخانواده به همين ترتيب ادامه خواهد يافت يا خير ؟» دكتر ناصري قوياً معتقد است كه بزودي دوباره اين روند از سر گرفته خواهد شد و بسياري طرفداران وپترو هم با وي هم عقيده اند و حتي اينروزها در بازار به افرادي برمي خوريم كه به نوعي «عاشق» اين سهم شده اند و حتي اجازه نمي دهند به اصطلاح به آن «تو» گفته شود ! اين گروه استدلال مي كنند كه تعديلهاي سود پله اي وپترو و زيرمجموعه هاي آن دليلي بر ادامه اين روند خواهد بود و از طرفي پتانسيلهاي بسيار بالاي زيرمجموعه ها هنوز شكوفا نشده و قسمت اعظم داستان براي گازلوله – كربن و… هنوز در پيش است . خوب شايد هم استدلالهايي از اين دست كه همه با آن آشنا هستيم در نهايت به حقيقت بپيوندد اما شخصاً از منظر ديگري قضيه را نگاه مي كنم و معتقدم كه دكتر ناصري با اتخاذ اين روشها اگر چه چندين ماه طلايي را براي وپترو رقم زد اما ادامه داستان احتمالاً به اين شكل نخواهد بود . به موارد بعدي توجه بفرماييد … 3- «گازلوله» ، رشته هايي كه پنبه شد ! : نمي توان انكار نمود كه گازلوله شركتي سودآور با طرحهاي توسعه بسيار مناسب است . اين شركت در موقعيت استراتژيك در نزديك پايتخت قرار دارد و با همكاري طرف آلماني بدون شك از برترينها در توليد،كيفيت و مديريت نيروي انساني مي باشد . همه چيز روبراه بود تا زمانيكه اين بازي اخير در گازلوله براه افتاد و به اعتقاد بنده اين جريان خدشه اساسي به بازر سهم اين شركت وارد ساخت و عملاً گازلوله را وارد يك كاغذ بازي بچه گانه و دور از اصالت نمود . داستان را بهتر از بنده مي دانيد : گازلوله زيرمجموعه اي با نام «لوله قدر» دارد كه در پروژه هاي گازرساني از همكاري آن استفاده مي كند . اين شركت به تازگي با مشاركت گازلوله افزايش سرمايه سنگيني داده اما هنوز در مراحل آغازين تكوين و تكامل خود است . پس از باز شدن نماد پلوله در قيمت جالب21000 ريال با سود اعلامي حدود 700 ريال اين سهم تحت حمايت مستقيم وپترو روند صعودي به خود گرفت تا در عرض حدود يكماه با قيمتي حدود 34000 ريال براي تعديل سود نماد متوقف گشت . سپس با اعلام سود 2300 ريالي كه تعديل مزبور ناشي از فروش 5درصد شركت لوله قدر عنوان گشت ، نماد شركت در قيمت 48000 ريال گشوده شد . اما چند سوال … الف – آيا فروش 5 درصد شركت لوله قدر به قيمت بيش از 10 ميليارد تومان به پلي نار را چيزي جز يك معامله صوري مي توان نام نهاد ؟ آيا دكتر ناصري حتي به 1/0 بهاي مورد اشاره مي توانند مشتري براي 5درصد لوله قدر با شرايط فعلي پيدا كنند ؟ البته به جز پلي نار … كربن وساير خويشاوندان ! ب – چگونه از چنين تصميمي يك ماه قبل اصلاً صحبتي به ميان نبود ؟ چگونه مي شود در عرض يكماه شركتي يك تعديل 200درصدي در راه داشته باشد در حاليكه بازار و سهامداران عادي حتي از احتمال چنين قضيه اي باخبر نبوده اند ؟ آيا چنين حركتي واقعاً مطابق با همان اصل «اطلاع رساني شفاف» كه در بدو تأسيس شركت مديران سرمايه گذاري پتروشيمي برآن تأكيد داشتند ، مي باشد ؟ ج – آيا عواقب انجام چنين اقدامي مطالعه شده است ؟ آيا اين به عنوان يك اعلام جنگ رسمي به همه موازين بازار نيست ؟ آيا واقعاً بازار ما مي تواند در نهايت به چنين تصميماتي (حتي اگر به وسيله اعمال قدرت و اصرار اهرمهاي غير بورسي اعمال شوند) تن در دهد ؟ بدين نحو في المثل فرداي روز وصنا مي تواند كه 5درصد ونوين را به قيمت پايه 40000 ريال به بسته بندي بهشهر بفروشد! اين مثال نشان مي دهد كه باب شدن « معاملاتي از اين دست » تا چه حد مي تواند موجب آشفتگي بازار شود . د- به عواقب دور كردن سهام گازلوله از ارزش ذاتي خود و وارد كردن آن به اين بازي نافرجام انديشيده ايد ؟ واقعيت اين است كه گازلوله راه خود را پيدا كرده بود اما اكنون چنان به شانه خاكي كشانده شده كه … ( توجه مي فرماييد كه تاكيد بر بازار سهم است نه فعاليت خود شركت ) 4 – انتقال «شكربن» به گروه واسطه گري مالي ! واقعاً آقاي داووديان راست گفته اند كه ديگر كاري در اين شركت ندارند! كربن اكنون ديگر يك شركت صنعتي نيست بلكه يك دلال حرفه اي سهام است كه به جاي اينكه كار وسرمايه را معطوف عرصه فعاليت تخصصي خود نمايد، در بازار سهم جابجا مي كند ! يك سوال : در طرح توجيهي افزايش سرمايه 400درصدي صرفاً به توسعه فعاليتها در زمينه طرح افزايش ظرفيت توليد دوده صنعتي با توجه به افزايش تقاضاي داخلي و توسعه صادرات شركت اشاره شده بود و اصلاً ذكري از جمع آوري سهام وپترو ، خريد بلوك «وساخت»،تحركاتي برروي لپيام و … نبود ! راستي سرمايه گذاري ساختمان تا چه حد در طرح توسعه توليد دوده صنعتي مي تواند به كمك كربن بيايد ؟! 5-افزايش سرمايه هاي نجومي: باز هم تأكيد مي كنم ما به دنبال سود هستيم پس اگر روند رشد وپترو تحت هر شرايطي بتواند تداوم يابد ،قطعاً همه موارد مذكور تحت الشعاع اين مهم ،كم اهميت خواهند بود . اما اولين مانعي كه بر سر راه اين روند قرار دارد توقف اعمال افزايش سرمايه ها لااقل در سال جاري مي باشد . (با در اختيار گرفتن افزايش اشتباه نشود .) اين يك نكته كليدي است … تكين كو و آبادان دو شركتي هستند كه مجوز افزايش از بورس را از قبل دارند . شخصا گمان مي كنم ساده انگاري خواهد بود اگر تصور نماييم عبده و نظارت بازار به يك خرق عادت جديد ديگر از سوي ناصري تحت عنوان «افزايش سرمايه هاي مكرر» تن در دهند . به ويژه با توجه به اين مهم كه سرمايه هاي جذب شده اخير دقيقا در راستاي طرح هاي توجيهي ارايه شده بكار گرفته شده اند !! اما اين قضيه افزايش سرمايه چرا براي وپترو حايز اهميت است ؟ پاسخ اينجاست كه رشد ارزش بازار مجموعه وپترو كاملا مرهون افزايش سرمايه هاي متوالي ، جذب سرمايه جديد و به كارگيري آن در بازارسازي و ايجاد جو بر سهام مجموعه و از اين طريق جذب سرمايه گذاران جديد است . خوب حالا اگر اين روند به نوعي متوقف شود … آنگاه اتفاقي مي افتد كه سال گذشته براي سازمان گسترش و رنا در مورد بازار سازي ايران خودرو و سايپا افتاد . بخاطر داريد كه سازمان گسترش با توان مالي خوب خود در بهار 82 بازار سازي خودرويي ها را آغاز نمود ، اما عملاًبا رشد ناگهاني ارزش بازار مجموعه خود و عدم توانايي در جذب نقدينگي جديد در سراشيبي سقوطي افتاد كه نتيجه آن در سهام اين گروه حتي تا كنون نيز مشهود است . حال ارزش مجموعه وپترو در ابتداي سال جاري از رقمي در حدود 390 ميليارد تومان به بيش از 2000 ميليارد تومان فعلي رسيده است . خوب بازار گرداني يك مجموعه 2000 ميليارد توماني نياز به پول هنگفتي دارد و جز افزايش سرمايه به همراه جذب سرمايه گذاران جديد راه ديگري باقي نمي ماند. ضمن اينكه وپترو به تداوم رشد ارزش بازار مجموعه خود نيز مصراً مي انديشد . خوب اكنون به عنوان مثال اگر مشكلي با آقاي «ع» مالك حدود 6درصد گازلوله پيش بيايد احتمالاًوي مي تواند بدون دغدغه زيادي صف فروش چند ده ميلياردي براي پلوله ايجاد كند و به اصطلاح حسابي موي دماغ وپترو شود !با توجه به اينكه وپترو از اين بازيگران ريز و درشت در مجموعه به شدت توسعه يافته فعلي خود كم ندارد قطعاً نيازمند نقدينگي است و از طرفي اعتقاد مديريت مجموعه مبني بر «تداوم رشد قابل ملاحظه ارزش بازار » نيز مزيد بر علت است . بنابراين اگر روند افزايش سرمايه هاي مكرر مختل گردد بايد منتظر به شماره افتادن نفس موتور وپترو و خانواده در يك سربالايي سخت باشيم ! 6 – عبده… تا پاي جان! : از زماني كه گازلوله پس از تعديل تاريخي خود در قيمت حدود 50000 ريال گشوده شد ،اعلان جنگ رسمي بين عبده و ناصري داده شد ! (گرچه اختلافات قبلاً به صورت غير علني وجود داشت ) در آن زمان عبده در اظهارات غير رسمي عنوان كرد كه نماد گازلوله را حداقل چندين ماه متوقف نگاه خواهد داشت تا بتواند تكليف نهايي خود را با اين سهم (يا بهتر بگوييم با ناصري ) روشن نمايد . اما اين قضيه زودتر از موعد با اعمال نفوذ غيربورسي! آقاي ناصري ظاهراً حل شد ، اما واقعيت اين است كه عبده آنقدر ابزار دست و پا گير در بازار دارد تا اجازه ندهد كسي نظم بازار را بر هم بزند و به اين سادگيها به اصطلاح آب خوش از گلوي ناصري پايين برود . امكان هاي اوليه و ساده اي كه عبده در اين جريان از آن استفاده مي كند موارد زير مي باشد : الف- مخالفت با طرح هاي توجيهي افزايش سرمايه جديد در سال جاري ب- رد يا به تعويق انداختن پذيرش زيرمجموعه ها (پلي نار – هامون كيش …) ج- توقف هاي مكرر نمادها با حربه اي تحت عنوان «دريافت اطلاعات جديد» اما گويا مشكل و فشارهاي وارده بر آقاي ناصري فقط از كانال عبده نيست و از طرف متوليان امور در تأمين اجتماعي نيز عرصه تنگ شده است … 7-دير يا زود… خداحافظ دكتر ! آنچه كه از ابتداي مرداد ماه مبني بر تغيير مديريت در تأمين اجتماعي از آن ياد مي شد ، قويتر از آن چيزي است كه آنرا صرفاً يك شايعه تلقي نماييم . آقاي سليماني و هم نظران وي در تأمين اجتماعي مصراً با تأكيد بر عملكرد ناصواب مديريت فعلي و تغيير آن بعد از مجمع تكيه دارد و اگر جريان تغييرات در مديريت تأمين اجتماعي تسريع شود ، وقوع اين امر (چه از طريق استعفاي ناصري ،چه جايگزيني وي ) بسيار محتمل به نظر مي رسد . از طرفي بايد در نطر داشت كه منبع اصلي اعمال نفوذ دكتر ناصري نيز تنها 8 ماه ديگر بر مسند قدرت خواهد بود و بعد از آن ديگر ايشان احتمالا وجاهت قبلي را نخواهند داشت ! از اين رو ريسك تغيير مديريت در وپترو با قوت بالايي مطرح است و از آنجا كه وپتروي 2000 ميلياردي فعلي بدون دكتر ناصري و روشهاي نوين ! احتمالاً روزگار سختي پيش رو خواهد داشت ، اين نكته بايد كاملاً مورد توجه قرار گيرد . دكتر ناصري نيز اين روزها به منظور ارزيابي بهتر شرايط نوعي استراحت به بازار داده تا تكليف اين قضيه نه چندان مهم از ديد ايشان و نيز درگيريها با بورس روشن گردد . در پايان با احترام طرفداران و دوستداران وپترو تأكيد مي كنم كه موارد فوق يك ديدگاه شخصي مي باشد و عده اي حتي از دوستان خود بنده نيز مصراً معتقدند كه آكرو مگالي وپترو و خانواده بزودي مجدداً رشد خود را از سر خواهد گرفت . بهر حال آنچه مسلم است آن است كه در مورد وپترو در برهه فعلي به اندازه كافي از دريچه هاي گوناگون بحث و صحبت شده است . پيش بيني بنده يك دوران ركود و نوسان قيمت مكرر براي اين سهم در محدوده 11000-8000 ريال تا پايان سال 83 مي باشد و قطعاً در پايان سال با توجه به شرايط جديد مي بايست اوضاع را مجدداً تحليل و بررسي نماييم . با آرزوي توفيق براي همگي - شروين شهرياري . من هم نظري دارم با توجه به اينكه p/e اكثر سهام شركت هاي سرمايه گذاري بالاست سرمايه گذاري در اين سهام ريسك بالايي رو داره.البته وپترو كه خيلي محبوبه ولي گويا سرمايه گذاري ها از نظر من به سرنوشت صدرا مبتلا خواهند شد.زيرا سود اين شركت ها در گروي كارهايي دروني در خود شركت هاست كه نهايتا با وضع يك قانون جديد تمام حساب كتابهاي اين شركت ها به هم مي خورد. |
Bookmarks |
برچسبها |
وپترو, نيست, اين, راهش |
|
|